کلمه جو
صفحه اصلی

pitch black


بسیار سیاه، قیرگون، خیلی سیاه

انگلیسی به فارسی

قیرگون، خیلی سیاه


خیلی سیاه، قیرگون


انگلیسی به انگلیسی

• extremely black, very dark, totally dark, dark as pitch
if a place or the night is pitch-black, it is completely dark.

جملات نمونه

1. (roodaky) out of the deep-blue sea loomed a pitch-black cloud
بر آمد قیرگون ابری ز روی نیلگون دریا

2. It was still pitch black at that time of the morning.
[ترجمه ترگمان]در آن موقع صبح هنوز هوا تاریک بود
[ترجمه گوگل]در آن زمان صبح هنوز سیاه و سفید بود

3. She lay there in the pitch black.
[ترجمه ترگمان]در تاریکی دراز کشید
[ترجمه گوگل]او در زمین سیاه پوشیده بود

4. We could go from pitch black to brightness in the blink of an eye-and vice versa.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از کف سیاه تا روشنایی در چشم به هم زدن چشم - و بالعکس
[ترجمه گوگل]ما می توانیم از سیاه سیاه به روشنایی در چشمک زدن و بالعکس برویم

5. She couldn't decipher it in the pitch black.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست آن را در قیر سیاه فاش کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند آن را در زمین سیاه رنگ کند

6. The exhibits are displayed in a pitch black room and have to be viewed by torchlight.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه ها در یک اتاق سیاه به نمایش گذاشته می شوند و با نور مشعل ها در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]نمایشگاه ها در یک اتاق سیاه رنگ نمایش داده می شود و باید توسط لامپ فلاش مشاهده شوند

7. It was pitch black outside.
[ترجمه ترگمان]بیرون هوا تاریک بود
[ترجمه گوگل]این درخت سیاه و سفید بود

8. Gaza descended into chaos and pitch black as the power went out.
[ترجمه ترگمان]غزه به هرج و مرج فرو رفت و هنگامی که قدرت از بین رفت، سیاه شد
[ترجمه گوگل]غزه به هرج و مرج و زمین به عنوان قدرت به بیرون رسیده است

9. Why shave after you get home to the pitch black cabin and repeat the fumbling around?
[ترجمه ترگمان]چرا بعد از اینکه به کلبه سیاه رفتی ریش تراشی می کنی و the را تکرار می کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا بعد از اینکه به خانه کابین سیاه می روید بچرخید و بیدار شدن در اطراف تکرار کنید؟

10. The room was pitch black.
[ترجمه ترگمان]اتاق تاریک بود
[ترجمه گوگل]اتاق سیاه بود

11. Very long pitch black hair that she usually keep pinned up with wooden bamboo pins.
[ترجمه ترگمان]موهای سیاه بسیار بلند که او معمولا با سوزنی چوب بامبو به آن ها چسبیده بود
[ترجمه گوگل]موی سیاه و سفید بسیار طولانی است که او معمولا با پین های چوبی بامبو پین شده است

12. Large areas of the islands are pitch black at night.
[ترجمه ترگمان]مناطق بزرگ جزایر در شب بسیار سیاه هستند
[ترجمه گوگل]مناطق بزرگی از جزایر در شب شبانه سیاه هستند

13. It was pitch black outside, the moon not yet up.
[ترجمه ترگمان]بیرون هوا تاریک بود و ماه هنوز بیدار نشده بود
[ترجمه گوگل]این زمین سیاه و سفید در خارج بود، ماه هنوز رتبهدهی نشده است

14. The tiny seed - like eggs were still pitch black, without even a hint of green.
[ترجمه ترگمان]تخم کوچک دانه ها هنوز سیاه بودند و حتی نشانه ای از سبز هم نداشتند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ های کوچک مثل بذر هنوز خاکستری سیاه و بدون حتی اشاره سبز بودند

پیشنهاد کاربران

کامل تاریک

کاملا سیاه یا تاریک

تاریکی مطلق

ظُلمات
سیاهی و تاریکی ای که در آن، چشم، چشم را نبیند.

سیاه ِ سیاه، تاریکی مطلق
Pitch dark', or 'pitch darkness', is an expression used to indicate an absolute absence of light. . . . 'Pitch dark' derives from the earlier expression 'pitch black', which in turn derives as a variant of 'as black as pitch

قپ قره ( به ترکی )

ظلمات، قیرگون

تاریکی کامل


کلمات دیگر: