کم و بیش، کم یا بیش، کمابیش
more or less
کم و بیش، کم یا بیش، کمابیش
انگلیسی به انگلیسی
• to a lesser or greater degree
جملات نمونه
1. The project was more or less a success.
[ترجمه هانیه سارلی] این پروژه تقریبا موفق بود
[ترجمه ترگمان]این پروژه بیش از پیش موفقیت آمیز بود[ترجمه گوگل]پروژه بیشتر یا کمتر موفق بود
2. The Japanese market used to be more or less impenetrable.
[ترجمه ترگمان]بازار ژاپن بیش از پیش غیرقابل نفوذ بود
[ترجمه گوگل]بازار ژاپن بیشتر یا کمتر غیر قابل نفوذ بود
[ترجمه گوگل]بازار ژاپن بیشتر یا کمتر غیر قابل نفوذ بود
3. They managed to keep the party more or less secret from Christine.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند این حزب را بیشتر یا کم تر از کریستین مخفی نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند حزب را بیشتر یا کمتر از کریستین مخفی نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند حزب را بیشتر یا کمتر از کریستین مخفی نگه دارند
4. The population remained more or less static.
[ترجمه Negar Jedikar] جمعیت کم و بیش ثابت ( ایستا ) بود .
[ترجمه ترگمان]جمعیت بیشتر یا کم تر ساکن مانده بود[ترجمه گوگل]جمعیت بیشتر یا کمتر ایستا بود
5. We decided, more or less on a whim, to sail to Morocco.
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که هر چه بیشتر یا کم تر در هوس حرکت کنیم تا به مراکش سفر کنیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم، تقریبا با یک هوی و هوس، به سفر به مراکش
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم، تقریبا با یک هوی و هوس، به سفر به مراکش
6. I've more or less finished reading the book.
[ترجمه ترگمان]کتاب خواندن را تمام کردم
[ترجمه گوگل]من بیشتر یا کمتر خواندن کتاب را پایان دادم
[ترجمه گوگل]من بیشتر یا کمتر خواندن کتاب را پایان دادم
7. He more or less railroaded the rest of Europe into recognising the new 'independent' states.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر یا کم تر از بقیه اروپا به رسمیت شناختن کشورهای مستقل جدید کمک می کند
[ترجمه گوگل]او بیشتر یا کمتر از سایر کشورهای اروپایی به رسمیت شناختن کشورهای 'مستقل' جدید راه آهن کرد
[ترجمه گوگل]او بیشتر یا کمتر از سایر کشورهای اروپایی به رسمیت شناختن کشورهای 'مستقل' جدید راه آهن کرد
8. Production is more or less at a standstill.
[ترجمه ترگمان]تولید کم و بیش متوقف شده است
[ترجمه گوگل]تولید کمتر یا کمتر است
[ترجمه گوگل]تولید کمتر یا کمتر است
9. It is more or less certain.
[ترجمه ترگمان]بیشتر یا کم تر مسلم است
[ترجمه گوگل]این بیشتر یا کمتر است
[ترجمه گوگل]این بیشتر یا کمتر است
10. He more or less accused me of lying.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر یا کم تر مرا متهم به دروغ گفتن می کند
[ترجمه گوگل]او بیشتر یا کمتر متهم به دروغگویی کرد
[ترجمه گوگل]او بیشتر یا کمتر متهم به دروغگویی کرد
11. I more or less live on pasta.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر یا کم تر در پاستا زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من بیشتر یا کمتر در پاستا زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]من بیشتر یا کمتر در پاستا زندگی می کنند
12. His estimate has turned out to be more or less correct.
[ترجمه ترگمان]تخمین او بیشتر و یا کم تر اصلاح شده است
[ترجمه گوگل]برآورد او تبدیل شده است که بیشتر یا کمتر درست است
[ترجمه گوگل]برآورد او تبدیل شده است که بیشتر یا کمتر درست است
13. She could earn $200 a night, more or less.
[ترجمه ترگمان]او می توانست هر شب ۲۰۰ دلار بیشتر یا کم تر درآمد داشته باشد
[ترجمه گوگل]او می تواند 200 دلار در شب، بیشتر یا کمتر، درآمد کسب کند
[ترجمه گوگل]او می تواند 200 دلار در شب، بیشتر یا کمتر، درآمد کسب کند
14. Kitchen cleansers are all more or less the same.
[ترجمه ترگمان]لوازم آشپزخانه نیز کمابیش شبیه هم هستند
[ترجمه گوگل]پاک کننده های آشپزخانه بیشتر یا کمتر یکسان هستند
[ترجمه گوگل]پاک کننده های آشپزخانه بیشتر یا کمتر یکسان هستند
15. The two events were more or less contemporaneous, with only months between them.
[ترجمه Kasra] این دو رویداد کم و بیش همزمان بودند و فقط چند ماه بین آنها فاصله بود
[ترجمه ترگمان]این دو رویداد همزمان و یا کم تر بود و تنها چند ماه میانشان بود[ترجمه گوگل]این دو رویداد بیشتر یا کمتر همزمان بودند، و فقط ماه ها بین آنها بود
پیشنهاد کاربران
تقریبا
Almost
تاحدامکان
کم و بیش، تا حدودی، تا اندازه ای
Almost and approximately
کمابیش
به معنا almost
به معنا almost
کم و بیش، تا حدودی، تقریباً
مترادف:Slightly; almost
مترادف:Slightly; almost
SYN
almost or approximately
تقریبا
almost or approximately
تقریبا
Almost or approximately تقریبا
کم و بیش
در حدود
به نقل از هزاره:
1. تقریباً، کمابیش، بفهمی نفهمی
2. حدوداً، تقریباً، به تخمین
1. تقریباً، کمابیش، بفهمی نفهمی
2. حدوداً، تقریباً، به تخمین
تقریبا، به طور نزدیک
Almost
Almost
کمابیش، کمی تاقسمتی.
تا حدودی
کلمات دیگر: