کلمه جو
صفحه اصلی

gullible


معنی : گول خور
معانی دیگر : زودباور، زود فریب، ساده دل، خر، احمق، هالو، gullable گول خور

انگلیسی به فارسی

( gullable ) گول خور


زود باور، گول خور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gullibly (adv.), gullibility (n.)
• : تعریف: readily believing and thus easily tricked or deceived.
مترادف: credulous, unsuspicious
متضاد: astute, cagey, canny, skeptical, suspicious
مشابه: foolish, ingenuous, innocent, naive, susceptible, trustful, trusting, unsophisticated

- She was gullible and believed the man's promise to make her rich if she gave him her money.
[ترجمه ترگمان] او ساده لوح بود و قول شرف داد که اگر به او پول بدهد ثروتمند شود
[ترجمه گوگل] او عاقلانه بود و معتقد بود که وعده مرد به او ثروتمند شود، اگر پول او را به او بدهد

• credulous, trusting; naive; easy to deceive
a gullible person is easily tricked.

مترادف و متضاد

گول خور (صفت)
frail, gullible

naive, trusting


Synonyms: being a sucker, believing, biting, credulous, easily taken in, easy mark, falling hook line and sinker, foolish, green, innocent, kidding oneself, mark, silly, simple, sucker, susceptible, swallowing whole, taken in, taking the bait, trustful, tumbling for, unskeptical, unsophisticated, unsuspecting, wide-eyed


Antonyms: astute, discerning, knowledgeable, perceptive, suspicious, unbelieving, untrusting, wise


جملات نمونه

1. he is so gullible that even a child can gull him
او آن قدر زودباور است که حتی بچه هم می تواند او را خر کند.

2. The swindlers had roped into a number of gullible persons.
[ترجمه ترگمان]کلاه برداری به تعداد زیادی از افراد ساده لوح تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]کلاهبرداران به تعدادی از افراد معتبر وارد شدند

3. I'm so gullible I would have believed him.
[ترجمه ترگمان]خیلی ساده لوح بودم که حرفش را باور می کردم
[ترجمه گوگل]من خیلی معتبر هستم که به او اعتقاد دارم

4. He's so gullible he'll believe anything.
[ترجمه ترگمان]به قدری ساده لوح است که هر چیزی را باور می کند
[ترجمه گوگل]او خیلی عاقلانه است که هر چیزی را باور کند

5. The advertisement is aimed at gullible young women worried about their weight.
[ترجمه ترگمان]هدف این تبلیغ جوانان ساده لوح gullible است که در مورد وزن خود نگران هستند
[ترجمه گوگل]این تبلیغات به زنان جوان آرزو و نگرانی در مورد وزن آنها اهمیت می دهد

6. Lust and greed are more gullible than innocence. Mason Cooley
[ترجمه ترگمان]شهوت و طمع خیلی gullible از معصومیت میسون Cooley
[ترجمه گوگل]شهوت و حرص و طعم بیشتر از بی گناهی است میسون کولی

7. Throughout the land, gullible 13-year-olds would gasp in awe at the revelations laid before them.
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر این سرزمین، افراد ساده لوح ۱۳ ۱۳ ساله، با ترس و وحشت از افشای حقایقی که قبل از آن ها قرار داشت، نفسشان را حبس می کردند
[ترجمه گوگل]در سرتاسر کشور، افراد 13 ساله معتاد به افسانه هایی که پیش از آنها باقی مانده اند، به وحشت افتادند

8. We wheedled the book ourselves out of that gullible weakling Fleming over at Dull.
[ترجمه ترگمان]ما خودمان این کتاب را با استفاده از آن ساده لوح weakling، Fleming، روی آن wheedled
[ترجمه گوگل]ما خودمان را از این فلمینگ ضعیف آرامش بخش در دل گرفتار کردیم

9. Gullible hadn't been driving a great big lorry around the place and putting down rat poison.
[ترجمه ترگمان]ماشین سواری بزرگی در اطراف جای پارک نکرده بود و سم موش را به زمین انداخته بود
[ترجمه گوگل]کامیون ها کامیون های بزرگی را در اطراف محل و قرار دادن سم روت رانندگی نکردند

10. Simple-ad men call the shots and they want gullible audiences.
[ترجمه ترگمان]مردان تبلیغ ساده این عکس ها را می خوانند و افراد ساده لوح و ساده لوح را می خواهند
[ترجمه گوگل]مردان عادی آگهی عکس ها را می گیرند و مخاطبان آرزو دارند

11. How can you be so gullible! He not really French.
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی انقدر ساده لوح باشی؟ او واقعا فرانسوی نبود
[ترجمه گوگل]چطور میتونم خیلی راحت باشم او واقعا فرانسوی نیست

12. Maria Luisa isn't the gullible little girl she was last year in Seville.
[ترجمه ترگمان]ماریا Luisa دختر کوچولوی ساده لوحی نیست که در سال پیش در اشبیلیه بوده است
[ترجمه گوگل]ماریا لوئیزا دختر کوچکی که در سال گذشته در سویا بود، نیست

13. He had never seen her like this before, gullible and giggly, at times even shy and blushing.
[ترجمه ترگمان]قبلا هرگز او را چنین ندیده بود، ساده لوح و سست و گاه شرم و حیا
[ترجمه گوگل]او تا به حال او را مثل این قبول ندیده بود، باور نکردنی و عجیب و غریب، گاه حتی خجالتی و خندان

14. Andy Brown, the gullible foil and friend of Kingfish, and Amos Jones, a salt-of-the-earth cab driver.
[ترجمه ترگمان]اندی براون، فویل و دوست of، و آموس جونز راننده تاکسی در زمین است
[ترجمه گوگل]اندی براون، فویل راحت و دوست Kingfish، و آموس جونز، راننده کابین نمک

He is so gullible that even a child can gull him.

او آنقدر زودباور است که حتی بچه هم می‌تواند او را خر کند.


پیشنهاد کاربران

ساده لوح

احمق
گاگول

زودباور


کلمات دیگر: