1. the downpour caused floods
باران شدید موجب سیل شد.
2. A downpour of rain put out the children's bonfire.
[ترجمه ترگمان]باران آتش بچه ها را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]یک باران باران، آتش سوزی کودکان را پر می کند
3. We got caught in a torrential downpour.
[ترجمه ترگمان] ما در رگباری از سیل غافلگیر شدیم
[ترجمه گوگل]ما در یک باران ریخته گری گرفتار شدیم
4. It was the heaviest downpour ever recorded.
[ترجمه ترگمان]این سنگین ترین رگباری بود که تا به حال ضبط شده بود
[ترجمه گوگل]این شدیدترین بارش باران تا کنون ثبت شده است
5. My, what a downpour.
[ترجمه ترگمان] وای، چه بارون شدیدی
[ترجمه گوگل]من، چه سوزش
6. One day, when a downpour crawling on the windows made even the trees look grey, he went up to the attic.
[ترجمه ترگمان]یک روز، وقتی که رگباری بر پنجره ها می خزید، حتی درخت ها خاکستری به نظر می رسیدند، به اتاق زیر شیروانی رفت
[ترجمه گوگل]یک روز، هنگامی که یک لگن خزنده بر روی پنجره ها حتی درختان خاکستری ظاهر شد، او به اتاق زیر شیروانی رفت
7. A heavy downpour before the start left the pitch covered with puddles, which made the behaviour of the ball very unpredictable.
[ترجمه ترگمان]برف سنگینی قبل از شروع قیر که از گودالی پوشیده شده بود و رفتار توپ را بسیار غیرقابل پیش بینی ساخته بود
[ترجمه گوگل]باران سنگین قبل از شروع، زمین را با گودال پر کرد، که رفتار توپ را بسیار غیر قابل پیش بینی کرد
8. The unprecedented downpour deluged the nearby Spiceball Park Leisure centre. The building was evacuated, as flood water filled the basement.
[ترجمه ترگمان]سیل بی سابقه مرکز تفریحی پارک Spiceball پارک را خیس کرد ساختمان تخلیه شد چون آب سیل زیرزمین را پر کرد
[ترجمه گوگل]ریختن بی سابقه ای از مرکز تفریحی اسپایس بول پارک در این نزدیکی هست این ساختمان تخلیه شد، زیرا آب سیل زیرزمین را پر کرد
9. A single downpour can rapidly transform a lifeless, shallow depression in the desert into a pool throbbing with life.
[ترجمه ترگمان]رگباری شدید هم می تواند به سرعت یک افسردگی خفیف و بی کم در بیابان را به استخری پر از زندگی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]ریزش یک بار می تواند به سرعت در افسردگی بی روح و کم عمق در بیابان به یک استخر پرتاب شده با زندگی تبدیل شود
10. The downpour did not intensify by degrees but simply gushed forth with biblical fury, vertical and windless.
[ترجمه ترگمان]باران به تدریج شدت نیافت، بلکه به سادگی با خشم انجیلی، عمودی و بدون باد به بیرون فوران کرد
[ترجمه گوگل]بارش باران به شدت تشدید نمی شد، بلکه به سادگی با خشم کتاب مقدس، عمودی و بی روح رو به رو شد
11. The drizzle was becoming a downpour and Henry's hair was plastered to his head.
[ترجمه Bahar] نم نم بارون به رگبار تبدیل شد و موی هنری به سرش چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]باران نم نم می بارید و موی سر هنری به سرش چسبیده بود
[ترجمه گوگل]ریزش تبدیل به یک باران شد و موهای هنری به سرش انداخته شد
12. The river occasionally becomes a torrent after a downpour, and may even cause flooding.
[ترجمه ترگمان]رودخانه گاهی پس از رگباری شدید، سیل می شود و ممکن است موجب طغیان شود
[ترجمه گوگل]رودخانه گاهی اوقات پس از یک باران افتادن و حتی باعث سیل می شود
13. He walked back to his apartment in a downpour, getting drenched in spite of his umbrella.
[ترجمه ترگمان]با رگباری شدید چتر خود را خیس کرد و به اپارتمانش بازگشت
[ترجمه گوگل]او به رغم چترش، به یک آپارتمان در آپارتمانش رفت و خم شد
14. That we have been delayed by the downpour, the road conditions.
[ترجمه ترگمان]که ما به خاطر رگباری از شرایط سفر به تاخیر افتاده بودیم
[ترجمه گوگل]که ما با بارش باران، شرایط جاده تاخیر گذاشته ایم