1. sacrifices made to propitiate gods
قربانیانی که برای خشنود کردن خدایان ایثار می شدند
2. I've never gone out of my way to propitiate people.
[ترجمه ترگمان]من تا به حال از راه خودم برای دلداری دادن مردم بیرون نرفته بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز از راه من برای رهایی از مردم نگذاشته ام
3. These ancient ceremonies propitiate the spirits of the waters.
[ترجمه ترگمان]این تشریفات قدیمی مایه آرامش ارواح است
[ترجمه گوگل]این مراسم باستانی روحیه آب را ترویج می دهد
4. propitiate the gods with a sacrifice.
[ترجمه ترگمان]gods را با یک قربانی
[ترجمه گوگل]خدایان را با یک قربانی تجسم کنید
5. offered sacrifices to propitiate the gods.
[ترجمه ترگمان]به خدا فداکاری کردند تا به خدایان رحم کنند
[ترجمه گوگل]قربانی هایی را برای خدایان تسلیم کرد
6. He displayed himself steadfastly resolved to propitiate and favour that implacable city.
[ترجمه ترگمان]او با سماجت خود را به این شهر سنگدل و سنگدل نشان داد
[ترجمه گوگل]او خود را ثابت به حل و فصل کرد به تسخیر و حمایت از این شهر قابل تحمل
7. Sacrifices were made to propitiate the gods.
[ترجمه ترگمان]Sacrifices برای تسکین دادن خدایان ساخته شدند
[ترجمه گوگل]خدایان به منظور مقابله با خدایان قربانی شدند
8. The Vaishnava scriptures advise one to propitiate Radha and obtain her grace in order to realize Sri Krishna. So the tortured devotee now turned his prayer to her.
[ترجمه ترگمان]متون مقدس Vaishnava به یکی از propitiate Radha توصیه می کنند تا Radha را تصحیح کرده و به او کمک کنند تا به Sri برسد بدین ترتیب، فدایی مورد شکنجه، برای او دعا کرد
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس وایسنوا توصیه می کند که رحمت را تحقیر کند و فضل او را بدست آورد تا سیر کریشنا را تحقق بخشد بنابراین محترم شکنجه اکنون نماز خود را به او تحویل داد
9. They offer a sacrifice to propitiate the god.
[ترجمه ترگمان]اونا یه فداکاری رو برای تسکین دادن خدا انجام میدن
[ترجمه گوگل]آنها قربانی می کنند تا خدا را تسخیر کنند
10. They offered sacrifices to propitiate the gods.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای فرو نشاندن خدایان قربانی دادند
[ترجمه گوگل]آنها قربانی هایی را برای خدایان تسلیم کردند
11. McKinley was eager to propitiate the agrarian Middle west after close over Bryan in 189
[ترجمه ترگمان]مک کینلی مشتاق بود تا بعد از پایان کار برایان در سال ۱۸۹ به قسمت خاور میانه فرود آید
[ترجمه گوگل]McKinley مشتاق بود که پس از نزدیک شدن به برین در سال 189، منطقه خاورمیانه را ترغیب کند
12. In those days people might sacrifice a goat or sheep to propitiate an angry god.
[ترجمه ترگمان]در آن روزها مردم ممکن است بز یا گوسفند قربانی کنند تا یک خدای خشمگین را ارضا کنند
[ترجمه گوگل]در آن روزها مردم ممکن است یک بز یا گوسفند را برای خدشه عصبانی تسلیم کنند
13. The radicals in the party were clearly sacked to propitiate the conservative core.
[ترجمه ترگمان]تندروها در حزب به وضوح برای propitiate هسته محافظه کاران غارت شده بودند
[ترجمه گوگل]رادیکالهای حزب به وضوح از بین بردن هسته محافظه کارانه بود
14. Ritual offerings of meat, spices and wines were made by the mortal family to propitiate the restless spirit.
[ترجمه ترگمان]خوراک، ادویه و شراب به وسیله خانواده فانی تامین می شد تا روح ناآرام را تسکین بخشد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد های جادویی از گوشت، ادویه ها و شراب ها توسط خانواده فانی برای ایجاد روحیه بی قرار ساخته شده است