کلمه جو
صفحه اصلی

criticise


(انگلیس) املای واژه ی: criticize

انگلیسی به فارسی

(انگلیس) املای واژه‌ی: criticize


انتقاد کنید، انتقاد کردن، نکوهش کردن، نقد ادبی کردن، عیب جویی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• judge, give an evaluation of good and bad qualities (also spelled criticize)

جملات نمونه

1. he vindicated his right to criticise the party's policies
او از حق خود نسبت به انتقاد از روش های حزب دفاع کرد.

2. Far be it from me to criticise, but shouldn't their mother take a share of the blame?
[ترجمه ترگمان]از من بعید است که انتقاد کنم، اما آیا مادرشان نباید سهم خودش را به گردن بگیرد؟
[ترجمه گوگل]از من انتقاد می کنم، اما مادرت نباید سهم وی را بگیرد؟

3. It's easy to criticise with the benefit of hindsight.
[ترجمه ترگمان]انتقاد کردن از مزایای ادراکی آسان است
[ترجمه گوگل]با توجه به پیش بینی های انجام شده، انتقاد آسان است

4. You can criticise him until you're blue in the face, but you'll never change his personality.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید او را تا زمانی که آبی است انتقاد کنید، اما هرگز شخصیت او را تغییر نخواهید داد
[ترجمه گوگل]شما می توانید او را انتقاد کنید تا زمانی که در صورت آبی هستید، اما شخصیت او هرگز تغییر نخواهد کرد

5. It now leaves him free to criticise other results of the massively funded but unregulated conservation industry.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر او را آزاد می گذارد تا از نتایج دیگر صنعت حفاظت از منابع بسیار سرمایه گذاری نشده انتقاد کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او را آزاد آزاد انتقاد از نتایج دیگر از صنعت محافظت شده با اهدای وسیع، اما غیر قابل تنظیم است

6. However, I criticise the trend towards not having highly paid and experienced staff.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من این روند را به خاطر عدم توجه به کارکنان با دست مزد بالا و با تجربه انتقاد می کنم
[ترجمه گوگل]با این حال، من نسبت به عدم داشتن کارکنان با پرداخت زیاد و با تجربه، انتقاد می کنم

7. It will also strongly criticise the use of cluster bombs.
[ترجمه ترگمان]همچنین به شدت استفاده از بمب های خوشه ای را مورد انتقاد قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]همچنین به شدت از استفاده از بمب های خوشه ای انتقاد می کند

8. Jerry Lee still found time to criticise the bassist from his own backing band but was now in classic form.
[ترجمه ترگمان]جری لی هنوز هم فرصتی برای انتقاد از نوازنده گیتار خود پیدا کرده بود، اما اکنون به شکل کلاسیک بود
[ترجمه گوگل]جری لی هنوز زمان را برای انتقاد از بسپار از گروه پشتیبانی خود، اما در حال حاضر در فرم کلاسیک یافت

9. It is possible to criticise a merchant's goods without reflecting on the competence or the probity of their producer.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که از اجناس یک تاجر، بدون توجه به شایستگی یا درستکاری تولیدکننده آن ها انتقاد کند
[ترجمه گوگل]امکان دارد کالا کالاهای بازرگانان را بدون انتقاد از شایستگی و رعایت تولید کننده، مورد انتقاد قرار دهد

10. So how dare anyone criticise a true champion who has proved herself over and over again.
[ترجمه ترگمان]بنابراین چطور کسی جرات می کند یک قهرمان واقعی را که خودش را بارها و بارها به اثبات رسانده بود انتقاد کند
[ترجمه گوگل]پس چگونه جرات هر کسی یک قهرمان واقعی را مورد انتقاد قرار دهد که بارها و بارها ثابت کرده است

11. Not merely does one criticise the forms of science and technology but one proposes positive human enhancing alternatives.
[ترجمه ترگمان]نه تنها یکی از اشکال علم و تکنولوژی را مورد انتقاد قرار می دهد، بلکه یکی از گزینه های مثبت را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]نه فقط یک شکل از علم و تکنولوژی را انتقاد می کند، بلکه یک گزینه جایگزین مثبت برای انسان را پیشنهاد می کند

12. The reports also criticise ill-defined command lines.
[ترجمه ترگمان]این گزارش همچنین خطوط فرمان شناخته شده را مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این گزارش همچنین از خطوط فرماندهی نامناسب انتقاد می کند

13. I suppose it nice to criticise when you team keeps winning irrespective, though for how long more I can't say.
[ترجمه ترگمان]به نظر من خیلی خوب است که به خاطر این که یک تیم در حال برنده شدن است انتقاد کنم، هر چند تا چند وقت دیگر نمی توانم بگویم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آن را خوب به انتقاد از زمانی که شما تیم برنده بدون در نظر گرفتن، هر چند برای چه مدت بیشتر من نمی توانم بگویم

14. To criticise earlier work.
[ترجمه ترگمان]انتقاد کردن از کاره ای اولیه
[ترجمه گوگل]انتقاد از کار قبلی

پیشنهاد کاربران

● نکوهش کردن. انتقاد کردن
املای بریتیشِ فعلِ criticize است.


کلمات دیگر: