(خودمانی) واقعی، واقعا، حقیقتا
for real
(خودمانی) واقعی، واقعا، حقیقتا
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) real or really; actual or actually.
• genuinely, in reality, actually
جملات نمونه
1. Let's do our work for real.
[ترجمه A.A] بیا کارمون را واقعا انجام بدیم
[ترجمه م.س] بیا کار مون رو جدی بگیریم
[ترجمه ترگمان]بیا کارمون رو برای واقعی انجام بدیم[ترجمه گوگل]بگذارید کارمان را برای واقعی انجام دهیم
2. For real Indian food, just follow these recipes.
[ترجمه ترگمان]برای غذاهای هندی واقعی، فقط از این دستور العمل ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای غذای واقعی هند فقط این دستورالعمل ها را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]برای غذای واقعی هند فقط این دستورالعمل ها را دنبال کنید
3. This is not a fire drill-it's for real.
[ترجمه ترگمان] این یه تمرین آتیش نیست این واقعیه
[ترجمه گوگل]این تمرین آتش است - این برای واقعی است
[ترجمه گوگل]این تمرین آتش است - این برای واقعی است
4. He managed to convince voters that he was for real.
[ترجمه ترگمان]او توانست رای دهندگان را متقاعد کند که او طرفدار واقعی است
[ترجمه گوگل]او توانست رای دهندگان را متقاعد کند که او برای واقعی بود
[ترجمه گوگل]او توانست رای دهندگان را متقاعد کند که او برای واقعی بود
5. Fiction is a poor surrogate for real experience.
[ترجمه ترگمان]داستان یک جانشینی ضعیف برای تجربه واقعی است
[ترجمه گوگل]داستانی یک جایگزین ضعیف برای تجربه واقعی است
[ترجمه گوگل]داستانی یک جایگزین ضعیف برای تجربه واقعی است
6. This isn't a practice game; we're playing for real.
[ترجمه ترگمان]این یک بازی تمرین نیست؛ ما واقعی بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]این یک بازی عمل نیست ما برای واقعی بازی میکنیم
[ترجمه گوگل]این یک بازی عمل نیست ما برای واقعی بازی میکنیم
7. After two trial runs we did it for real.
[ترجمه ترگمان]بعد از دو مسابقه آزمایشی، این کار را برای واقعی انجام دادیم
[ترجمه گوگل]پس از دو آزمایش، ما این را برای واقعی انجام دادیم
[ترجمه گوگل]پس از دو آزمایش، ما این را برای واقعی انجام دادیم
8. I don't think her tears were for real.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم اشک هایش واقعی باشند
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم اشکش واقعی باشد
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم اشکش واقعی باشد
9. The issue of real damages for real physical injuries could then be sensibly discussed.
[ترجمه ترگمان]مساله آسیب های واقعی آسیب های فیزیکی واقعی می تواند مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه گوگل]پس از آن می تواند مورد بحث واقع بینانه آسیب های واقعی جسمی واقعی باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن می تواند مورد بحث واقع بینانه آسیب های واقعی جسمی واقعی باشد
10. This is no joke, mister, it's for real.
[ترجمه ترگمان]این شوخی نیست آقا، واقعیت داره
[ترجمه گوگل]این شوخی نیست، مامور، این برای واقعی است
[ترجمه گوگل]این شوخی نیست، مامور، این برای واقعی است
11. Because in looking to the self for real satisfaction and happiness in living, man is looking in entirely the wrong direction.
[ترجمه ترگمان]چون با نگاه کردن به نفس واقعی و خوشبختی در زندگی، انسان کاملا به جهت اشتباه نگاه می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که در نگاه کردن به خود برای رضایت واقعی و خوشبختی در زندگی، مرد به طور کامل به جهت اشتباه نگاه می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که در نگاه کردن به خود برای رضایت واقعی و خوشبختی در زندگی، مرد به طور کامل به جهت اشتباه نگاه می کند
12. However, for real power, personal attendance at court was essential.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای قدرت واقعی، حضور شخصی در دادگاه ضروری بود
[ترجمه گوگل]با این حال، برای قدرت واقعی، حضور شخصی در دادگاه ضروری بود
[ترجمه گوگل]با این حال، برای قدرت واقعی، حضور شخصی در دادگاه ضروری بود
13. Who is for real and who is sent to take notes?
[ترجمه ترگمان]چه کسی حقیقی است و چه کسی را برای یادداشت برداری فرستاده است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی واقعی است و فرستاده شده برای یادداشت برداری؟
[ترجمه گوگل]چه کسی واقعی است و فرستاده شده برای یادداشت برداری؟
14. For real tux deluxe you can add a spangly corset top, decorative waistcoat and a dandy cravat.
[ترجمه ترگمان]برای یک لباس رسمی مجلل، می توانید یک کرست spangly، جلیقه decorative و کراوات dandy را هم اضافه کنید
[ترجمه گوگل]برای tux delux واقعی شما می توانید یک جوراب کمر بند، جلیقه تزئینی و کراوات دندانه ای اضافه کنید
[ترجمه گوگل]برای tux delux واقعی شما می توانید یک جوراب کمر بند، جلیقه تزئینی و کراوات دندانه ای اضافه کنید
پیشنهاد کاربران
truly so in fact or actuality
genuine
not imaginary
serious or legitimate
genuine
not imaginary
serious or legitimate
جدی
واقعی
واقعی
? Really
یعنی =واقعا؟
یعنی =واقعا؟
راست می گی؟ نه بابا؟
به نقل از هزاره:
( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی
( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی
وجدانا"
اقعا
جدا
جدی
واقعی
جدا
جدی
واقعی
کلمات دیگر: