کلمه جو
صفحه اصلی

trans


مخفف:، پیشوند:، فرا -، ترا -، ماورای، آن سوی، سرتاسر [transatlantic]، دگرگون [transliterate]

انگلیسی به فارسی

مخفف: transportation


مخفف: transverse


ترانس


مخفف: (transaction(s


مخفف: transitive


مخفف: translated


مخفف: translator


مخفف: translation


انگلیسی به انگلیسی

پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: across; over.

- transcontinental
[ترجمه ترگمان] بین قاره ای
[ترجمه گوگل] transcontinental
- transgress
[ترجمه ترگمان] تجاوز کردن
[ترجمه گوگل] انتقام

(2) تعریف: through.

- transparent
[ترجمه ترگمان] شفاف
[ترجمه گوگل] شفاف

(3) تعریف: change.

- translate
[ترجمه ترگمان] ترجمه
[ترجمه گوگل] ترجمه کردن
- transpose
[ترجمه ترگمان] به جای آن که به جای
[ترجمه گوگل] انتقال
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "translated," "translation," or "translator."

• over, across, beyond
trans- is used to form adjectives that describe something that goes or exists from one side of a place to the other.

جملات نمونه

1. thin paper is translucent but it is not trans- parent
کاغذ نازک نور تراواست ولی فرانما نیست.

2. Trans World's ability to perform so well during this period raised eyebrows.
[ترجمه ترگمان]توانایی ترانس گاز برای انجام این کار در طول این دوره ابروها را بالا می برد
[ترجمه گوگل]توانایی Trans World در انجام این کار در طول این دوره، ابروها را افزایش داد

3. Trans World Airlines, which says it usually waves advance-purchase requirements in bereavement cases, appears to be an exception.
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی ترنس گاز، که می گوید معمولا شرایط قبل از خرید در پرونده های داغدیدگی، به نظر می رسد یک استثنا باشد
[ترجمه گوگل]هواپیمایی Trans World Airlines، که می گوید که معمولا خرید اوراق قرضه پیشنهادی در موارد خرابکاری است، به نظر می رسد یک استثنا است

4. The nearby village of Trans is a charming if undistinguished little place, ignored by passing traffic.
[ترجمه ترگمان]روستای nearby در آن نزدیکی یک مکان بسیار زیبا و زیبا است که با عبور از ترافیک آن را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]روستای نزدیک ترانس یک مکان کوچک جذاب و جذاب است که با عبور از ترافیک نادیده گرفته می شود

5. Any delay in publishing an article in Perkin Trans. 1 is on the side of the author.
[ترجمه ترگمان]هر گونه تاخیر در انتشار یک مقاله در شرکت پرکین المر ۱ در طرف نویسنده است
[ترجمه گوگل]هر گونه تاخیر در انتشار یک مقاله در Perkin Trans 1 در کنار نویسنده است

6. Freeman recently made a bid to purchase Trans World Airlines Inc.
[ترجمه ترگمان]فریمن به تازگی پیشنهاد خرید شرکت هواپیمایی ترانس اویل را داده است
[ترجمه گوگل]Freeman اخیرا پیشنهاد خرید Trans World Airlines Inc

7. The prefixes cis and trans are frequently applied to disubstituted cycloalkanes.
[ترجمه ترگمان]پیشوندها و ترانس به کرات به disubstituted cycloalkanes اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]پیشوندهای cis و trans اغلب برای cycloalkanes های نامنظم استفاده می شود

8. Spiller, Robert E. The Cycle of American Literature. Trans. Wang Changrong. Shanghai: Shanghai Foreign Language Education Press, 199
[ترجمه ترگمان]spiller، رابرت ای چرخه ادبیات آمریکایی ترانس وانگ Changrong شانگ های: انتشارات دانشکده آموزش زبان خارجه شانگهای، ۱۹۹ نفر
[ترجمه گوگل]Spiller، Robert E The Cycle of American Literature ترانس وانگ چانگرنگ آموزش شانگهای شانگهای آموزش زبان، 199

9. Microspheric trans aconitic acid imprinted polymers were synthesized via a precipitation polymerization with acetonitrile as solvent.
[ترجمه ترگمان]Microspheric trans acid پلی مر از طریق پلیمریزاسیون بارش با acetonitrile به عنوان حلال سنتز شد
[ترجمه گوگل]پلیمرها با استفاده از یک پلیمریزاسیون رسوب با استونیتریل به عنوان حلال ساخته می شوند

10. Wang Weike, trans . The Divine Comedy. By Alighieri. Beijing: People's Literature Publishing House, 199
[ترجمه ترگمان]وانگ Weike، ترانس کمدی الهی با Alighieri پکن: انتشارات ادبیات مردم، ۱۹۹ نفر
[ترجمه گوگل]وانگ Weike، ترانس کمدی الهی توسط Alighieri انتشارات ادبیات مردم پکن، 199

11. "Many men are attracted to trans gender women, but when it comes to commitment they don't want to do it, " the founder of the website, Kalki, explained.
[ترجمه ترگمان]بنیانگذار وب سایت، Kalki، توضیح داد: \"بسیاری از مردان جذب زنان جنسیتی می شوند، اما وقتی نوبت به تعهد می رسد که نمی خواهند این کار را بکنند\"
[ترجمه گوگل]بنیانگذار وب سایت، Kalki، توضیح داد: 'بسیاری از مردان به زنان جنسیت جنسی منتخب جذب می شوند، اما هنگامی که به تعهد می پردازند، نمی خواهند این کار را انجام دهند '

12. Saturated fatty acid and trans fatty acid in fried food were higher than non-fried food; polyunsaturated fatty acid and cis fatty acid of fried food was lower than non-fried food.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای چرب اشباع شده و اسیده ای چرب ترانس در غذاهای سرخ شده بیش از غذاهای غیر سرخ شده بودند، اسیده ای چرب اشباع نشده و اسیده ای چرب cis از غذاهای سرخ شده کم تر از غذاهای غیر سرخ شده بودند
[ترجمه گوگل]اسید چرب اشباع شده و اسید چرب ترانس در غذای سرخ شده بالاتر از مواد غذایی غیر سرخ شده است؛ اسید چرب اشباع نشده و اسید چرب اسید غذای سرخ شده کمتر از غذاهای غیر سرخ شده است

13. Why do some trans individuals chose to cross-dress, and others chose to complete sex reassignment surgery (SRS)?
[ترجمه ترگمان]چرا بعضی از افراد ترانس تصمیم گرفتند از لباس استفاده کنند، و برخی دیگر جراحی تغییر جنسیت را انتخاب کردند (SRS)؟
[ترجمه گوگل]چرا برخی از افراد ترانس تصمیم به انتخاب لباس و برخی دیگر تصمیم گرفتند جراحی مجدد جنس را کامل کنند؟

14. The enantioselectivity for trans 2 disubstituted olefins is better than that for mono substituted olefins.
[ترجمه ترگمان]The برای ترانس ۲ disubstituted بهتر از تک olefins جانشین شده تک جانشین شده است
[ترجمه گوگل]enantioselectivity برای ترانس 2 olefins disposed شده بهتر از آن است که برای olefins مونو جایگزین

15. Not only do trans fats raise "bad" LDL cholesterol, as saturated fat does, but they also lower heart-healthy HDL cholesterol.
[ترجمه ترگمان]چربی های ترانس نه تنها کلسترول LDL یعنی کلسترول اشباع شده را افزایش می دهند بلکه کلسترول HDL را نیز کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]چربی های ترانسفراز نه تنها کلسترول LDL را 'بد' افزایش می دهند، بلکه باعث کاهش چربی اشباع شده نیز می شوند، اما آنها همچنین کلسترول HDL قلب را پایین می آورند

پیشنهاد کاربران

دو سو ، دو سوی ، هر دو سو ، هر دو سوی

برای نمونه transatlantic به معنی دو سوی آتلانتیک

از راه، از طریق، از میان، through

در عرض
trans Atlantic
در عرض اقیانوس اطلس

انتقال

دو جنسه

صفت: ماورائی.

مثلن در trans - generational
به معنی فرانسلی هست یعنی مربوط به نسل خاصی نیست ( چیزی که مربوط به نسل های مختلف می شه مثلن )

خلسه

Trance= خلسه

The Trans - Siberian Railroad opened vast frontiers to development in the late 19th century

1 - این کلمه رو با trance با معنی خلسه و بیهوشی و . . . اشتباه نگیرید.
2 - trans به معنی گذار، فرا، ورا، فراسو و . . . است. یک منطقه، محیط، مفهوم یا هرچیزی رو تصور کنید، وقتی ترنس میاد، یعنی فراتر از اون ( نه خود اون موضوع، بلکه فراتر از اون موضوع مد نظره ) مثلا فرا نسلی، فرا جنسی ( جنس و نسل خاصی مدنظر نیست ) . یک معنیش هم انتقال و گذار هست مثل کلمات ترنزلیت و ترنسفر و . . .

۱. گذر
۲. انتقال


کلمات دیگر: