انسان مدار (این باور: انسان مرکز و مدار جهان است)، معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
anthropocentric
انسان مدار (این باور: انسان مرکز و مدار جهان است)، معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
انگلیسی به فارسی
معتقد به اینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
انسان شناسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: anthropocentrism (n.)
مشتقات: anthropocentrism (n.)
• (1) تعریف: assuming man to be the most important purpose or being of the universe.
- an anthropocentric approach to religion
[ترجمه ترگمان] یک رویکرد anthropocentric به مذهب
[ترجمه گوگل] رویکرد انسان شناختی به دین
[ترجمه گوگل] رویکرد انسان شناختی به دین
• (2) تعریف: evaluating everything in terms of human goals or experiences.
• viewing man as the central element or purpose of the universe; viewing reality solely in terms of human experience
جملات نمونه
1. This anthropocentric view and attitude is one facet of what is frequently identified as the realism of the fabliaux.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه anthropocentric و نگرش یک جنبه از آن چیزی است که اغلب به عنوان واقع گرایی of شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این دیدگاه و نگرش انسان شناختی یکی از جنبه هایی است که اغلب به عنوان واقع گرایی فا لیواکس شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این دیدگاه و نگرش انسان شناختی یکی از جنبه هایی است که اغلب به عنوان واقع گرایی فا لیواکس شناخته می شود
2. The countenance control system of anthropocentric robot is a very complex problem.
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل چهره ربات یک مشکل پیچیده است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل چهره ی روبات انسان یکی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل چهره ی روبات انسان یکی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است
3. The point of ethics includes anthropocentric, non - anthropocentric and sustainable development environmental ethics study.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی شامل anthropocentric، non و توسعه پایدار اصول اخلاقی محیط زیست است
[ترجمه گوگل]نقطه اخلاق شامل تحقیق اخلاق زیست محیطی انسانی، انسانی و انسانی است
[ترجمه گوگل]نقطه اخلاق شامل تحقیق اخلاق زیست محیطی انسانی، انسانی و انسانی است
4. The ultimate goal is to question the anthropocentric, human-centered world view.
[ترجمه ترگمان]هدف نهایی این است که دیدگاه جهانی human را زیر سوال ببریم
[ترجمه گوگل]هدف نهایی این است که به دیدگاه انسانی متمرکز و انسانی توجه کنیم
[ترجمه گوگل]هدف نهایی این است که به دیدگاه انسانی متمرکز و انسانی توجه کنیم
5. How anthropocentric of us.
[ترجمه ترگمان] چقدر ما anthropocentric
[ترجمه گوگل]چطور انسانیت ماست
[ترجمه گوگل]چطور انسانیت ماست
6. The arrival of super intelligence will clearly deal a heavy blow to anthropocentric world views.
[ترجمه ترگمان]رسیدن اطلاعات فوق العاده به وضوح ضربه سنگینی به دیدگاه های جهان عرب خواهد زد
[ترجمه گوگل]ورود هوش فوق العاده به طور واضح ضربه ای سنگین به دیدگاه های انسانی انسان می زند
[ترجمه گوگل]ورود هوش فوق العاده به طور واضح ضربه ای سنگین به دیدگاه های انسانی انسان می زند
7. At the theoretical level, there is an intrinsic conflict between EJ and non - Anthropocentric environmentalism.
[ترجمه ترگمان]در سطح نظری، یک تعارض درونی بین EJ و non وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سطح نظری، یک اختلاف درونی بین EJ و محیط زیست غیر انسانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سطح نظری، یک اختلاف درونی بین EJ و محیط زیست غیر انسانی وجود دارد
پیشنهاد کاربران
انسان محور
کلمات دیگر: