کلمه جو
صفحه اصلی

red flag


پرچم سرخ، پرچم خطر، (عامیانه) علامت خطر، هشدار

انگلیسی به فارسی

پرچم سرخ، پرچم خطر


(عامیانه) علامت خطر، هشدار


(عامیانه) موجب نارضایی یا خشم، خشمانگیز، شورشانگیز


پرچم قرمز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) anything that signals trouble or danger ahead.

(2) تعریف: anything that causes alarm or concern.

• flag of the international labor movement; sign of danger, call to be careful; flag in the sea which signals one to be careful and to advance in the water only until a certain point

مترادف و متضاد

warning signal


Synonyms: casus belli, delicate subject, red light, red rag, sore point


جملات نمونه

1. Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
[ترجمه ترگمان]سپس باران آمد و پرچم سرخ متوقف شد
[ترجمه گوگل]سپس باران آمد و پرچم قرمز به سمت توقف نشست

2. The red flag flaps in the wind.
[ترجمه ترگمان]پرچم سرخ در باد حرکت می کند
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز در باد

3. The wind waved the red flag.
[ترجمه ترگمان]باد پرچم سرخ را تکان می داد
[ترجمه گوگل]باد موجب پرچم قرمز شد

4. You're not allowed to swim when the red flag is flying.
[ترجمه ترگمان]وقتی پرچم سرخ در حال پرواز است اجازه نداری شنا کنی
[ترجمه گوگل]هنگامی که پرچم قرمز پرواز می کند، شما مجاز به شنا نیستید

5. Our Five-Starred Red Flag is riffling in the breeze.
[ترجمه ترگمان]پرچم پنج - ما در باد است
[ترجمه گوگل]پرچم سرخ پنج ستاره دار ما در حال چرخش است

6. A red flag is often used as a danger signal.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز اغلب به عنوان یک سیگنال خطر استفاده می شود

7. The Five-Starred Red Flag ruffled in the breeze.
[ترجمه ترگمان]پرچم سرخ پنج - در باد تکان می خورد
[ترجمه گوگل]پرچمدار پنج ستاره دار قرمز در معرض باد قرار گرفت

8. The one who carried a red flag walked ahead.
[ترجمه ترگمان]کسی که پرچم سرخی را حمل می کرد پیشاپیش راه می رفت
[ترجمه گوگل]کسی که پرچم قرمز را حمل کرد جلوتر رفت

9. The abnormal bleeding is your body's own red flag of danger.
[ترجمه ترگمان]خونریزی غیرطبیعی، پرچم قرمز شما است
[ترجمه گوگل]خونریزی غیرطبیعی پرچم قرمز بدن شماست

10. You mustn't swim when the red flag is flying.
[ترجمه ترگمان]وقتی پرچم سرخ در حال پرواز است نباید شنا کنی
[ترجمه گوگل]هنگامی که پرچم قرمز پرواز می کند، نباید شنا کنید

11. The colour of the red flag has been dulled by age.
[ترجمه ترگمان]رنگ پرچم قرمز به مرور زمان مخدوش شده است
[ترجمه گوگل]رنگ پرچم قرمز به دلیل سن کاهش یافته است

12. He saw the red flag come down for the final time over Red Square in Moscow.
[ترجمه ترگمان]او پرچم قرمز را دید که برای آخرین بار در میدان سرخ در مسکو فرود آمد
[ترجمه گوگل]او شاهد پرچم قرمز برای زمان نهایی در میدان سرخ در مسکو بود

13. A red flag meant a girl.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سرخ به معنای یک دختر بود
[ترجمه گوگل]یک پرچم قرمز به معنای یک دختر بود

14. It was a red flag, a symbol of an anti-education attitude.
[ترجمه ترگمان]این یک پرچم سرخ و نمادی از یک نگرش ضد تحصیلی بود
[ترجمه گوگل]این یک پرچم قرمز بود، نماد یک نگرش ضد آموزش و پرورش

15. The Red Flag taxi lumbered off into the night.
[ترجمه ترگمان]تاکسی پرچم قرمز شروع به قدم زدن در شب کرد
[ترجمه گوگل]تاکسی پرچم سرخ به شب تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

( عامیانه ) علامت خطر، هشدار
( عامیانه ) موجب نارضایی یا خشم، خشمانگیز، شورشانگیز

به نقل از هزاره:
1. ( به نشانه ی خطر ) پرچم قرمز
2. پرچم سرخ، پرچم انقلاب

زنگ خطر

یعنی انقلاب و شورش


کلمات دیگر: