بدن انسان، گوشت، خون، خویشاوند
flesh and blood
بدن انسان، گوشت، خون، خویشاوند
انگلیسی به انگلیسی
• one's close relatives
flesh-and-blood means real and alive, rather than imaginary or artificial.
flesh-and-blood means real and alive, rather than imaginary or artificial.
جملات نمونه
1. The kid, after all, was his own flesh and blood. He deserved a second chance.
[ترجمه ترگمان]بچه، پس از همه این ها، گوشت و خون خودش بود او سزاوار یک شانس دوم بود
[ترجمه گوگل]پس بچه ها، گوشت و خون خودش بود او شانس دوم را سزاوار داشت
[ترجمه گوگل]پس بچه ها، گوشت و خون خودش بود او شانس دوم را سزاوار داشت
2. You can't do that to your own flesh and blood!
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی این کار را با گوشت و گوشت خودت بکنی!
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید این کار را برای گوشت و خون خود انجام دهید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید این کار را برای گوشت و خون خود انجام دهید
3. It was more than flesh and blood could bear.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از گوشت و خون بود
[ترجمه گوگل]این بیش از گوشت و خون می تواند تحمل کند
[ترجمه گوگل]این بیش از گوشت و خون می تواند تحمل کند
4. Listening to the cries was more than flesh and blood could stand.
[ترجمه ترگمان]گوش دادن به فریادها بیشتر از گوشت و خون بود
[ترجمه گوگل]گوش دادن به گریه بیش از گوشت و خون می تواند ایستاد
[ترجمه گوگل]گوش دادن به گریه بیش از گوشت و خون می تواند ایستاد
5. How can he treat his own flesh and blood that way?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونه با گوشت و خون خودش درمانش کنه؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان با جسد و خون خود رفتار کرد؟
[ترجمه گوگل]چطور می توان با جسد و خون خود رفتار کرد؟
6. She wasn't a ghost. She was flesh and blood .
[ترجمه ترگمان]او یک شبح نبود اون گوشت و خون بود
[ترجمه گوگل]او شبح نبود او گوشت و خون بود
[ترجمه گوگل]او شبح نبود او گوشت و خون بود
7. I'm only flesh and blood, like anyone else.
[ترجمه ترگمان]من فقط گوشت و خون دارم، مثل هر کس دیگه ای
[ترجمه گوگل]من فقط گوشت و خون دارم، مثل هر کس دیگری
[ترجمه گوگل]من فقط گوشت و خون دارم، مثل هر کس دیگری
8. That I hadn't forgotten he was my own flesh and blood, but that sometimes you owe more to strangers.
[ترجمه ترگمان]که فراموش نکرده بودم که او گوشت و خون منه، اما بعضی وقت ها تو بیشتر به غریبه ها مدیون میشی
[ترجمه گوگل]که من فراموش نکرده بودم او گوشت و خون من بود، اما گاهی اوقات شما بیشتر به غریبه ها بدهکارید
[ترجمه گوگل]که من فراموش نکرده بودم او گوشت و خون من بود، اما گاهی اوقات شما بیشتر به غریبه ها بدهکارید
9. Cannon to them is flesh and blood rather than a camera or a camcorder.
[ترجمه ترگمان]توپ به آن ها گوشت و خون است به جای دوربین یا a
[ترجمه گوگل]توپ به آنها گوشت و خون است نه یک دوربین یا دوربین فیلمبرداری
[ترجمه گوگل]توپ به آنها گوشت و خون است نه یک دوربین یا دوربین فیلمبرداری
10. I do with this God-given flesh and blood?
[ترجمه ترگمان]با این خدای - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]من با این گوشت و خون خداوند انجام می دهم؟
[ترجمه گوگل]من با این گوشت و خون خداوند انجام می دهم؟
11. He was like the flesh and blood equivalent of a DKNY dress.
[ترجمه ترگمان]مثل گوشت و گوشت تنش بود
[ترجمه گوگل]او مثل گوشت و خون معادل یک لباس DKNY بود
[ترجمه گوگل]او مثل گوشت و خون معادل یک لباس DKNY بود
12. It's unutterably too much for flesh and blood to bear--even mine. '
[ترجمه ترگمان]این قدر برای گوشت و خون زیاد است - حتی مال من
[ترجمه گوگل]برای گوشت و خون خردمند، حتی برای من، بیش از حد زیاد است '
[ترجمه گوگل]برای گوشت و خون خردمند، حتی برای من، بیش از حد زیاد است '
13. Of course I find pretty young women attractive - I'm only flesh and blood.
[ترجمه ترگمان]البته من زنان جوان و خوشگل را می بینم - فقط گوشت و گوشت هستم
[ترجمه گوگل]البته من جذاب زنان بسیار جذاب هستم - من فقط گوشت و خون هستم
[ترجمه گوگل]البته من جذاب زنان بسیار جذاب هستم - من فقط گوشت و خون هستم
14. I'll have to go to my aunt's funeral she was my own flesh and blood after all.
[ترجمه ترگمان]باید به تشییع جنازه خاله ام بروم، او گوشت و خون خودم بود
[ترجمه گوگل]من باید به مراسم خاکسپاری عمویم بروم و او همواره گوشت و خون من بود
[ترجمه گوگل]من باید به مراسم خاکسپاری عمویم بروم و او همواره گوشت و خون من بود
پیشنهاد کاربران
از گوشت و خون ( کسی بودن )
موجود زنده
کلمات دیگر: