کلمه جو
صفحه اصلی

corned


(نگهداری شده در نمک یا آب نمک) نمک زده، نمک خوابانده، نمکی، نمکی corned beef گوشت گاو نمکی، گوشت گاو نمک زده

انگلیسی به فارسی

قره قاط


(نگهداری شده در نمک یا آب نمک) نمک‌زده، نمک خوابانده، نمکی


انگلیسی به انگلیسی

• preserved or cured with salt

جملات نمونه

1. corned beef
گوشت گاو نمک زده

2. corned beef
گوشت گاو نمکی،گوشت گاو نمک زده

3. They used to sell corned beef at 2p a quarter pound.
[ترجمه ترگمان]آن ها سابقا گوشت گاو را در حدود یک چهارم پوند به فروش می رساندند
[ترجمه گوگل]آنها به فروش گوشت گاو تبدیل شده در 2 پوند در یک چهارم پوند

4. "It's corned beef and cabbage," said Malone. "Yuk," said Maureen.
[ترجمه ترگمان]دکتر مالون گفت: \" این گوشت گاو و کلم است
[ترجمه گوگل]Malone گفت: 'این گوشت گاو و کلم پیچیده است 'یوک،' مورین گفت

5. Corned beef is prepared by the curing of brisket, plate, and rump cuts from fairly high-grade beef carcasses in pickle.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوساله به وسیله درمان گوشت سینه، بشقاب و گوشت گوسفند در ترشی درست شده است
[ترجمه گوگل]گوشت گاو تغذیه شده توسط ترشحات پستان، بشقاب، و ران از لاشه های گوشت گاو نسبتا بالا در ترشی تهیه می شود

6. The corned beef that we are familiar with is a cured beef which is then boiled and pressed before being canned.
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو نمک که ما با آن آشنا هستیم یک گاو پخته است که بعد از کنسرو گوشت آب پز و فشرده می شود
[ترجمه گوگل]گوشت گاو شیرینی که ما با آن آشنا هستیم، گوشت گاو درمان شده است و قبل از تهیه آن، آب پز می شود

7. The tins of sardines, salmon and corned beef he pushed to one end of it.
[ترجمه ترگمان]قوطی ساردین، ماهی قزل آلا و گوشت گوساله به یک طرف آن فشار می آورد
[ترجمه گوگل]قلع های ساردین، گوشت ماهی قزل آلا و گوشت گاو، او را به یک قسمت از آن فشار داد

8. The Rose Room still serves made-from-scratch corned beef hash and every member of the staff is still consummately professional.
[ترجمه ترگمان]اتاق رز هنوز سرو کار دارد - از بین بردن گوشت گاو و تمام اعضای پرسنل هنوز هم متخصص است
[ترجمه گوگل]اتاق رز هنوز هم هش گوشت گاو تهیه شده از ابتدا و هر عضو کارمند هنوز کاملا حرفه ای است

9. My favorite was corned beef hash.
[ترجمه ترگمان]مورد علاقه من گوشت گاو بود
[ترجمه گوگل]مورد علاقه من گوشت گاو گوشت گاو بود

10. When bought directly from the cure, corned beef must be fully cooked.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مستقیما از درمان خرید کنیم، گوشت گاو باید کاملا پخته شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که به طور مستقیم از دارو خرید می شود، گوشت قرمز باید کاملا پخته شود

11. I do canned corned beef hash too.
[ترجمه ترگمان]من هم کنسرو گوشت گاو هم درست می کنم
[ترجمه گوگل]من نیز حش های گوشت گاو تهیه کرده ام

12. Our Christmas dinner consisted of corned beef hash and wartime Christmas pudding, but we listened to the wireless, sang, played cards and generally had a good time.
[ترجمه ترگمان]شام کریسمس ما عبارت بود از سوپ گوشت گاو و پودینگ کریسمس، اما ما به رادیو گوش دادیم، آواز می خواندند، ورق بازی می کردند و معمولا اوقات خوشی داشتند
[ترجمه گوگل]شام کریسمس ما شامل هش گاو گوشتی و پودینگ کریسمس جنگی بود، اما ما به بیسیم، آواز خواندن، کارت بازی و به طور کلی زمان خوبی داشتیم

13. The traditional food and drink are beer, corned beef and cabbage, and Irish coffee.
[ترجمه ترگمان]غذاهای سنتی، آبجو، گوشت گاو و کلم و قهوه ایرلندی هستند
[ترجمه گوگل]غذاهای سنتی و نوشیدنی ها عبارتند از آبجو، گوشت گاو و کلم، و قهوه ایرلندی

14. I am offering you something to eat - corned beef and beer, huh ?
[ترجمه ترگمان]من دارم یه چیزی بهت پیشنهاد می کنم که گوشت گاو و آبجو بخوری، ها؟
[ترجمه گوگل]من چیزی به شما می گویم - گوشت گاو و آبجو خرد شده، آره؟

15. Cain scrambled eggs, Canadian bacon, corned beef hash and toast.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو، گوشت خوک کانادایی، گوشت گوساله و نان برشته
[ترجمه گوگل]کین تخم مرغ، بیکن کانادا، هش گوشت گاو و گوشت گاو و گوشت گاو

corned beef

گوشت گاو نمکی، گوشت گاو نمک‌زده


پیشنهاد کاربران

نمک زده


کلمات دیگر: