کلمه جو
صفحه اصلی

bunk bed


(در اتاق بچه ها و کشتی و غیره) تختخواب چند طبقه

انگلیسی به فارسی

(در اتاق بچه‌ها و کشتی و غیره) تختخواب چند‌طبقه


تخت تختخواب سفری


انگلیسی به انگلیسی

• a bunk bed consists of two beds, one above the other, held in a frame.

اسم ( noun )
• : تعریف: a furniture unit consisting of two single beds, one mounted above the other.

جملات نمونه

1. The twins sleep in a bunk bed.
[ترجمه ترگمان]دوقلوها در تخت سفری می خوابند
[ترجمه گوگل]دوقلوها در یک تختخواب سفری قرار دارند

2. Vasquez sat on the bunk bed.
[ترجمه ترگمان]\"Vasquez\" روی تخت تخت نشسته بود
[ترجمه گوگل]واسکوس روی تخت دوچرخه سواری نشست

3. Why not choose a bunk bed for your children?
[ترجمه ترگمان]چرا یک تخت خواب سفری برای بچه هات انتخاب نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا یک تخت دو نفره برای بچه هایتان انتخاب نمی کنید؟

4. Mother boosted the youngster into the top of his bunk bed.
[ترجمه ترگمان]مادر بچه را به بالای تخت خوابش می برد
[ترجمه گوگل]مادر جوان را به بالای تخت خوابیده بود

5. The only apparent relief from chess were two dolls and a golliwog on Judit's bunk bed.
[ترجمه ترگمان]تنها آسودگی ظاهری که از شطرنج داشت، دو عروسک بود و یک تخت خواب تاشو روی تخت تخت Judit
[ترجمه گوگل]تنها تساوی ظاهری شطرنج، دو عروسک و یک تختخواب در تختخواب یهودی بود

6. I also lost a lot of clothes and books, a futon and a wood-frame bunk bed.
[ترجمه ترگمان]من همچنین تعداد زیادی لباس و کتاب، یک futon و یک تخت تخت چوبی از دست دادم
[ترجمه گوگل]من همچنین بسیاری از لباس ها و کتاب ها، اتون و تخت دوچرخه چوب را از دست دادم

7. Bai kicked off her sandals and sprawled out on a Tromso bunk bed.
[ترجمه ترگمان]bai از روی صندل یاش بیرون زد و روی تخت خوابش دراز کشید
[ترجمه گوگل]بیل کفش های خود را لگد می زد و روی تخت دو نفره ترومس فرو می رفت

8. Who said that one can't have good dreams when sleeping in a bunk bed?
[ترجمه ترگمان]کی گفت که وقتی توی تخت خوابی خوابیده، خواب خوبی نمی تونه داشته باشه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی گفت که هنگام خوابیدن در تختخواب حیاط، نمیتواند رویاهای خوبی داشته باشد؟

9. We slept in a refurbished outbuilding that contained a bunk bed, a bathroom, and a wood-burning stove.
[ترجمه ترگمان]ما در اتاق باز سازی خوابیدیم که شامل یک تخت خواب سفری، یک حمام و یک بخاری چوبی بود
[ترجمه گوگل]ما در یک ساختمان بی نظیری که در آن یک تخت دو نفره، حمام و اجاق چوبی داشتیم خوابیدیم

10. I have a dim memory of us making out for hours on someone else's bunk bed.
[ترجمه ترگمان]یک خاطره مبهم از ما دارد که ساعت ها روی تخت یک نفر دیگر متمرکز می شوم
[ترجمه گوگل]من حافظه کمتری از ما را برای ساعتهای دیگر در تختخواب سفری قرار داده ایم

پیشنهاد کاربران

تخت دو طبقه، یا تختای کوچکی که در کوپه قطار یا زندان وصله به دیوار

تخت دو نفره

تخت دو طبقه


کلمات دیگر: