1. Don't pull so hard or the handle will come off.
[ترجمه مریم] آنقدر محکم نکش وگرنه دستگیره کنده میشه
[ترجمه لاله] آنقدر فشار نده که دردش میگیره پاره میشه
[ترجمه علی] به دستگیره فشتر نیار و گرنه جدا میشه از جاش
[ترجمه Alireza] انقدر محکم نکش دستگیره کنده میشه
[ترجمه ترگمان]این قدر تقلا نکن وگرنه دستگیره در میاد
[ترجمه گوگل]سخت نکنید و یا دسته را خاموش کنید
2. If you keep rubbing, the paint will come off.
[ترجمه صادق جباری] اگر به دست کشیدن روی آن ادامه دهید، رنگ آن کنده خواهد شد.
[ترجمه ترگمان]اگر به مالیدن ادامه بدی، رنگ نقاشی از بین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]اگر شما مالش را حفظ کنید، رنگ خاموش خواهد شد
3. Come off the motorway at junction
[ترجمه ترگمان]از اتوبان بیرون بیا
[ترجمه گوگل]از کنار بزرگراه عبور کن
4. The tail won't come off the toy plane; it is fixed on with nails.
[ترجمه ترگمان]دم از صفحه اسباب بازی خارج نمی شود؛ به میخ ها ثابت می ماند
[ترجمه گوگل]دم از هواپیما اسباب بازی خارج نخواهد شد آن با ناخن ها ثابت شده است
5. Come off it, tell the truth!
[ترجمه امیر] دیگه وقتشه حقیقت رو بگو
[ترجمه بهار] دست بردار، بگو حقیقت رو
[ترجمه ترگمان]! بس کن، حقیقت رو بگو
[ترجمه گوگل]بیا، حقیقت را بگو
6. One of the pedals has come off my bicycle.
[ترجمه احمد] یکی از پدال های دوچرخه ام شل شده ایت
[ترجمه ترگمان]یکی از پدال های pedals از دوچرخه من خارج شده است
[ترجمه گوگل]یکی از پدالها دوچرخه من است
7. His hair began to come off.
[ترجمه علی] موهایش شروع به ریختن کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش شروع به بیرون آمدن کرد
[ترجمه گوگل]موهایش شروع به خاموش شدن کرد
8. The top had come off the bottle and the wine is spilling out!
[ترجمه ترگمان]نوک بطری از بطری بیرون آمده و شراب به بیرون ریخته شده است!
[ترجمه گوگل]بالا از بطری از بین رفته بود و شراب از بین رفته است!
9. The lid won't come off accidentally, it's been fastened on.
[ترجمه ترگمان]در صندوق به طور تصادفی باز نخواهد شد، به روی آن بسته شده است
[ترجمه گوگل]درب به طور تصادفی نمی افتد، آن را در آن نصب شده است
10. He's come off the tablets because they were making him dizzy.
[ترجمه فاطمه عبدی] اون دیگه به خوردن قرصا ادامه نداد چون باعث سرگیجه ش میشد.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اینکه سرش گیج می رفت از روی قرص ها بیرون امده بود
[ترجمه گوگل]او از قرص ها بیرون می آید چرا که آنها باعث سرگیجه می شوند
11. Did your trip to New York ever come off?
[ترجمه احمد] آیا سفر شما به نیویورک همیشه موفق بوده است؟
[ترجمه ترگمان]سفرت به نیویورک بود؟
[ترجمه گوگل]آیا سفر شما به نیویورک همیشه خاموش است؟
12. The tail won't come off the toy plane; it's fixed on with nails.
[ترجمه ترگمان]دم هواپیما از هواپیما بیرون نمیاد؛ با ناخن درست شده
[ترجمه گوگل]دم از هواپیما اسباب بازی خارج نخواهد شد با ناخن ها ثابت شده است
13. Ask Simon to cook the meal? Come off it, he can hardly boil an egg!
[ترجمه صادق جباری] از سیمون میخواهید غذا بپزد؟ بیخیال! او حتی نمی تواند یک تخم مرغ را آب پز کند!
[ترجمه ترگمان]از \"سایمون\" بخواه که غذا درست کنه؟ ! بی خیال! اون به سختی میتونه یه تخم رو boil
[ترجمه گوگل]از سیمون بخواهید غذا بخورید؟ بیا آن را، او می تواند به سختی جوش یک تخم مرغ!
14. A button had come off my coat.
[ترجمه صادق جباری] یکی از دکمه های کت من کنده شده است.
[ترجمه ترگمان]یک دکمه از جیب من بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]یک دکمه از کت من گرفته شده بود
15. He's tried several times to come off cocaine.
[ترجمه صادق جباری] او چندین بار سعی کرد تا کوکائین را ترک کند.
[ترجمه ترگمان]او چندین بار سعی کرده از کوکائین بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]او چندین بار سعی در کنار کوکائین دارد