کلمه جو
صفحه اصلی

فاغیه

لغت نامه دهخدا

( فاغیة ) فاغیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) شکوفه حنا یا گل یا شکوفه خوشبوی که از سر به زیر نشاندن شاخش برآید. ( منتهی الارب ). به عربی اسم شکوفه حناست و به سریانی لفجی کفررا و به رومی اورسیقون و به یونانی سداموفور نامند. و در حدیث آن است از حضرت رسول که : احب الریاحین الفاغیة... و بهترین آن تازه سفید حلوالرایحه است. و معتدل در حرارت و برودت است و جهت اورام حارّه نافع و باعث کرم نخوردن پارچه پشمی است. ( فهرست مخزن الادویه ). || ( ص )سخن چین. ( منتهی الارب ). رجوع به فاغر و فاغره شود.
فاغیه.[ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) بمعنی فاغر است. ( فهرست مخزن الادویه ). فاغر است که گل زردی باشد خوشبوی در هندوستان مانند زنبق ، و به هندی رای چنپا گویند. و گل حنا و درخت حنای گل کرده را نیز گفته اند. ( برهان ). || هر شکوفه را نیز گویند که خوشبوی باشد. ( برهان ).

فاغیه .[ ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی فاغر است . (فهرست مخزن الادویه ). فاغر است که گل زردی باشد خوشبوی در هندوستان مانند زنبق ، و به هندی رای چنپا گویند. و گل حنا و درخت حنای گل کرده را نیز گفته اند. (برهان ). || هر شکوفه را نیز گویند که خوشبوی باشد. (برهان ).


فاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) شکوفه ٔ حنا یا گل یا شکوفه ٔ خوشبوی که از سر به زیر نشاندن شاخش برآید. (منتهی الارب ). به عربی اسم شکوفه ٔ حناست و به سریانی لفجی کفررا و به رومی اورسیقون و به یونانی سداموفور نامند. و در حدیث آن است از حضرت رسول که : احب الریاحین الفاغیة... و بهترین آن تازه ٔ سفید حلوالرایحه است . و معتدل در حرارت و برودت است و جهت اورام حارّه نافع و باعث کرم نخوردن پارچه ٔ پشمی است . (فهرست مخزن الادویه ). || (ص )سخن چین . (منتهی الارب ). رجوع به فاغر و فاغره شود.



کلمات دیگر: