تخصص گرایی، ویژه کار گرایی، پیروی دانش یا پیشه ویژه، تخصص جویی
specialism
تخصص گرایی، ویژه کار گرایی، پیروی دانش یا پیشه ویژه، تخصص جویی
انگلیسی به فارسی
تخصص
پیروی دانش یا پیشه ویژه،تخصص جویی
انگلیسی به انگلیسی
• act of limiting oneself to a particular profession or field of study
someone's specialism is a particular subject or skill which they study and know a lot about.
specialism in a particular subject is specialization in it.
someone's specialism is a particular subject or skill which they study and know a lot about.
specialism in a particular subject is specialization in it.
جملات نمونه
1. Dr Crane's specialism is tropical diseases.
[ترجمه ترگمان]دکتر Crane بیماری های استوایی است
[ترجمه گوگل]تخصص پزشکی دکتر Crane بیماری های گرمسیری است
[ترجمه گوگل]تخصص پزشکی دکتر Crane بیماری های گرمسیری است
2. I don't think too much specialism in schools is a good idea.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم تعداد زیادی از مردم در مدرسه ایده خوبی داشته باشند
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم تخصص زیادی در مدارس داشته باشم ایده خوبی است
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم تخصص زیادی در مدارس داشته باشم ایده خوبی است
3. For these students discussion on specialism within the course structure does not apply.
[ترجمه ترگمان]برای این دانش آموزان در مورد specialism در ساختار درس صدق نمی کند
[ترجمه گوگل]برای این دانشجویان بحث در مورد تخصص در ساختار دوره اعمال نمی شود
[ترجمه گوگل]برای این دانشجویان بحث در مورد تخصص در ساختار دوره اعمال نمی شود
4. His specialism is tax law.
[ترجمه ترگمان]specialism قانون مالیات است
[ترجمه گوگل]تخصص او قانون مالیاتی است
[ترجمه گوگل]تخصص او قانون مالیاتی است
5. For some postgraduates, their chosen course or research specialism may form a natural stepping-stone into a subsequent career.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از postgraduates، مسیر انتخابی آن ها یا specialism تحقیقاتی ممکن است یک گام برداشتن طبیعی را به یک شغل بعدی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]برای بعضی از کارشناسان تحصیلات تکمیلی، دوره های انتخاب شده یا تخصص خاص خود ممکن است یک گام طبیعی برای حرفه ای بعدی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]برای بعضی از کارشناسان تحصیلات تکمیلی، دوره های انتخاب شده یا تخصص خاص خود ممکن است یک گام طبیعی برای حرفه ای بعدی ایجاد کند
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
7. His particular specialism was the bass clarinet.
[ترجمه ترگمان]آهنگ خاص او صدای بم صدای بم بود
[ترجمه گوگل]تخصص ویژه او، کلارینت باس بود
[ترجمه گوگل]تخصص ویژه او، کلارینت باس بود
8. a business degree with a specialism in computing.
[ترجمه ترگمان]یک درجه تجاری با a در محاسبات
[ترجمه گوگل]یک درجه کسب و کار با تخصص در محاسبات
[ترجمه گوگل]یک درجه کسب و کار با تخصص در محاسبات
9. How much do you know about this specialism?
[ترجمه ترگمان]چقدر در مورد این \"specialism\" میدونی؟
[ترجمه گوگل]در مورد این تخصص چقدر می دانید؟
[ترجمه گوگل]در مورد این تخصص چقدر می دانید؟
10. Austrian: Arcane sensitive wand of specialism, and strengthen the suppression magic.
[ترجمه ترگمان]اطریشی: چوبدستی حساس specialism، و قدرت سرکوب را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]جادوگر اتریشی Arcane حساس از تخصص و تقویت سرکوب جادو
[ترجمه گوگل]جادوگر اتریشی Arcane حساس از تخصص و تقویت سرکوب جادو
11. The needs of children may not be best met by an over-emphasis on subject specialism.
[ترجمه ترگمان]نیازهای کودکان ممکن است با تاکید بیش از حد بر روی موضوعات درسی مورد استقبال قرار نگیرند
[ترجمه گوگل]نیازهای کودکان ممکن است با بیش از حد تاکید بر سوژه تخصص نباشد
[ترجمه گوگل]نیازهای کودکان ممکن است با بیش از حد تاکید بر سوژه تخصص نباشد
12. To maintain and review the operational practices in relation to change and development with the specialism.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ و مرور روش های عملیاتی در رابطه با تغییر و توسعه با the
[ترجمه گوگل]برای حفظ و بررسی شیوه های عملیاتی در رابطه با تغییر و توسعه با تخصص
[ترجمه گوگل]برای حفظ و بررسی شیوه های عملیاتی در رابطه با تغییر و توسعه با تخصص
13. Contributing to decisions made by the Divisional Officer on matters relating to the section's specialism.
[ترجمه ترگمان]مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به افسر مسیول امور مربوط به مسایل مربوط به بخش مربوط به بخش
[ترجمه گوگل]مشارکت در تصمیم گیری های افسر ارشد در امور مربوط به تخصص تخصص بخش
[ترجمه گوگل]مشارکت در تصمیم گیری های افسر ارشد در امور مربوط به تخصص تخصص بخش
14. A detailed study of the gestation and birth of a new specialism reveals a different story.
[ترجمه ترگمان]بررسی مفصل بارداری و تولد یک specialism جدید یک داستان متفاوت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه دقیق بارداری و تولد یک تخصص جدید، یک داستان متفاوت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه دقیق بارداری و تولد یک تخصص جدید، یک داستان متفاوت را نشان می دهد
15. The post-war period in Britain has been characterized by the development of geriatric medicine as a legitimate medical specialism.
[ترجمه ترگمان]دوره پس از جنگ در بریتانیا با پیشرفت پزشکی به عنوان یک specialism پزشکی قانونی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]دوره پس از جنگ در بریتانیا با توسعه پزشکی سالمندان به عنوان تخصص پزشکی مشروع شناخته شده است
[ترجمه گوگل]دوره پس از جنگ در بریتانیا با توسعه پزشکی سالمندان به عنوان تخصص پزشکی مشروع شناخته شده است
کلمات دیگر: