کلمه جو
صفحه اصلی

slid


سریدن، سر خوردن، لیز خوردن، لغزیدن، اهسته رفتن، بتدریجرفتن

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Slide


قسمت سوم فعل Slide


اسلاید، لغزیدن، سر خوردن، سریدن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of slide.

Infinitive: slide, Past Participle: slid


جملات نمونه

1. he slid back into the world of gambling
دوباره به عالم قماربازی روی آورد.

2. she slid a coin into the beggar's hand
یواشکی یک سکه کف دست گدا گذاشت.

3. the cup slid from naheed's hand
فنجان از دست ناهید افتاد.

4. the thief slid out of the window
دزد مخفیانه از پنجره بیرون رفت.

5. he crouched and slid under the table
او قوز کرد و خزید زیر میز.

6. the car seat can be slid back and forth
صندلی ماشین را می شود پس و پیش کشید.

7. before he could be arrested he slid out of the country
پیش از آنکه بازداشت بشود از کشور جیم شد.

8. the shadow of an armed man slid across the wall
سایه ی مردی مسلح بر دیوار لغزید.

9. The bolt slid easily into the groove.
[ترجمه ترگمان]گلوله به آسانی در the فرو رفت
[ترجمه گوگل]پیچ پیچ به راحتی به شیار اسلاید

10. On high the great white clouds slid swiftly.
[ترجمه ترگمان]در بالای سر ابره ای بزرگ سفید به سرعت حرکت کردند
[ترجمه گوگل]در بالا، ابرهای سفید سفید به آرامی حرکت کردند

11. An icy chill slid up my spine.
[ترجمه ترگمان]سرمای سردی به ستون فقراتم فرو رفت
[ترجمه گوگل]سرد شدن یخ زده ستون فقراتم

12. The man collapsed against the wall and slid down it.
[ترجمه ترگمان]مرد بر دیوار افتاد و از آن پایین سرید
[ترجمه گوگل]این مرد در برابر دیوار سقوط کرد و آن را پایین کشید

13. He slid into the driver'sseat.
[ترجمه ترگمان]او به سمت راننده خزید
[ترجمه گوگل]او به سمت راننده سوار شد

14. The gate slid opened at the push of a button.
[ترجمه ترگمان]دروازه با فشار دکمه باز شد
[ترجمه گوگل]دروازه کشویی با فشار یک دکمه باز شد

15. We slid helplessly down the slope.
[ترجمه ترگمان]با درماندگی از سراشیبی پایین آمدیم
[ترجمه گوگل]ما به آسانی به سمت پایین حرکت کردیم

پیشنهاد کاربران

سُر دادن


کلمات دیگر: