پرتاب شده، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
tossed
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
پرتاب شده در هوا، پرت شده در فضا، انداخته شده به سمت بالا
Because she hadn't answered his question, he was angry and tossed
. the letter into the fire
. the letter into the fire
کلمات دیگر: