فاعی . (ع ص ) خشمناک کف برآورده از دهان . (آنندراج ) (اقرب الموارد). مؤنث آن فاعیة است .
فاعی
لغت نامه دهخدا
فاعی. ( ع ص ) خشمناک کف برآورده از دهان. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مؤنث آن فاعیة است.
فاعی. ( اِخ ) نام موضعی. رجوع به فاعو ( اِخ ) شود.
فاعی. ( اِخ ) نام موضعی. رجوع به فاعو ( اِخ ) شود.
فاعی . (اِخ ) نام موضعی . رجوع به فاعو (اِخ ) شود.
کلمات دیگر: