کلمه جو
صفحه اصلی

zooid


معنی : زیوه، جانورسان، شبیه جانوران، شبه جانور، شبه حیوان
معانی دیگر : (زیست شناسی) زیاسا، زیست شناسی جانورسان

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) جانورسان، شبیه جانوران، شبه جانور،شبه حیوان، زیوه


زوود، زیوه، جانورسان، شبیه جانوران، شبه جانور، شبه حیوان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any animal organism that can exist or move independently of the parent organism, esp. one produced by other than sexual means.

(2) تعریف: any of the individual, usu. microscopic animals forming an aggregate or colony, as of corals.
صفت ( adjective )
مشتقات: zooidal (adj.)
• : تعریف: of, like, or pertaining to the nature of an animal.

• independent and distinct organism
resembling a zooid, resembling an organism

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زیاسا - الف) یک جانور کمابیش مستقل بوجود آمده توسط روش هایی به جز روش های جنسی مستقیم و در نتیجه، دارای یک فردیت یا بی همتایی نامعلومی است. هر عضو یا فرد یک کلونی، بدون در نظر گرفتن مشخصات ریخت شناسی، مانند یک پولیپ اوکتوکورالین یا یک فرد نرم تن گراپتولیت که در یک جام زندگی می کند. - ب) یکی از واحدهای ریخت شناسی که از نظر فیزیکی مرتبط و از نظر غیرجنسی مشابه هستند که با هر بخش بیرون جانوری موجود، تشکیل یک کلونی بریوزوآن را می دهند. این کلونی/ یا این جانور وظایف عمده ای را با سیستمی از ارگانها در مقایسه با عملکرد یک جانور تک زی، انجام می دهد. نیز نوشته می شود - بصورت: zoid.

مترادف و متضاد

زیوه (اسم)
zooid

جانورسان (صفت)
zooid, zoomorphic

شبیه جانوران (صفت)
zooid

شبه جانور (صفت)
zooid

شبه حیوان (صفت)
zooid

جملات نمونه

1. The zooids themselves are, or course, not preserved as fossils - we only have their vacated homes.
[ترجمه ترگمان]خود zooids نیز مانند فسیل ها حفظ نمی شوند - ما فقط خانه های خالی آن ها را داریم
[ترجمه گوگل]خود زوید ها، البته، البته به عنوان فسیل ها حفظ نمی شود - ما فقط خانه های خالی داریم

2. Macronucleus twisted band-shaped, longitudinally oriented in zooid.
[ترجمه ترگمان]یک گروه موسیقی پیچ دار پیچیده در zooid
[ترجمه گوگل]Macronucleus پیچیده باند شکل، طولی گرا در zooid

3. OBJECTIVE:To study the effects of concentrated liquor from male zooid of Antheraea pernyi to the cellular immune function, humoral immune function, and monocyte phagocytic system of mice.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی اثرات نوشیدن الکل متمرکز از zooid مذکر of pernyi به عملکرد سیستم ایمنی سلولی، عملکرد سیستم ایمنی humoral و سیستم monocyte phagocytic موش
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر لیکورهای متمرکز از زوید نر Antheraea pernyi به عملکرد سلولی، عملکرد ایمنی هومورال و سیستم فاگوسیتیک مونوسیت موش

4. One of the distinct individuals that join to form a compound or colonial animal; a zooid.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد متمایز که به تشکیل یک ترکیب یا یک حیوان مستعمراتی ملحق می شود؛ zooid
[ترجمه گوگل]یکی از افراد متمایز که به تشکیل یک ترکیب یا حیوان استعماری پیوستند؛ زوود

5. Umbllaria are interconnected to form a single myoneme system that may act as the role of cell skeleton as well as providing the mechanism by which the zooid contracts and relaxes.
[ترجمه ترگمان]Umbllaria به هم متصل می شوند تا یک سیستم تک پارامتری را تشکیل دهند که ممکن است به عنوان نقش اسکلت سلولی و نیز فراهم کردن مکانیزمی که بوسیله آن قرارداد zooid و آسوده می شود عمل کند
[ترجمه گوگل]Umbllaria به یک سیستم تکوندهی واحد متصل شدهاند که میتواند به عنوان نقش اسکلت سلولی عمل کند و همچنین مکانیزمی را فراهم کند که زوید قرارداد و آرامش میدهد


کلمات دیگر: