<div class="boxBd"><div class="anaTermExp">1. the price of petroleum has sagged in world markets</div><div class="anaTermMean" termid="1" word="sagged">بهای نفت در بازارهای جهانی افت کرده است.</div><hr><div class="anaTermExp">2. when he saw the tiger, his knees sagged</div><div class="anaTermMean" termid="2" word="sagged">وقتی پلنگ را دید زانوهایش سست شد.</div><hr><div class="anaTermExp">3. one of the pillars of the bridge has sagged</div><div class="anaTermMean" termid="3" word="sagged">یکی از پایه های پل نشست کرده است.</div><hr><div class="anaTermExp">4. as a result of the rain, one side of the curtain has sagged</div><div class="anaTermMean" termid="4" word="sagged">یک طرف پرده در اثر باران کیس کرده است.</div></div>

1. the price of petroleum has sagged in world markets بهای نفت در بازارهای جهانی افت کرده است. 2. when he saw the tiger, his knees sagged وقتی پلنگ را دید زانوهایش سست شد. 3. one of the pillars of the bridge has sagged یکی از پایه های پل نشست کرده است. 4. as a result of the rain, one side of the cur

جملات نمونه

خمیده یا آویزان ( به خاطر سنگینی وزن چیزی ) <br> Branches sagged under the weight of snow<br>

خمیده یا آویزان ( به خاطر سنگینی وزن چیزی ) Branches sagged under the weight of snow

پیشنهاد کاربران

<p>sagged، خم شدن، از وسط خم شدن، شکم دادن، اویزان شدن، صعیف شدن</p>

sagged، خم شدن، از وسط خم شدن، شکم دادن، اویزان شدن، صعیف شدن

sagged

انگلیسی به فارسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران