درج، الحاق کردن، داخل کردن، در میان گذاشتن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن
inserts
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[سینما] صدای میانی / نوشته میانی
پیشنهاد کاربران
ملحقات
کاشتنی
کلمات دیگر:
درج، الحاق کردن، داخل کردن، در میان گذاشتن، در جوف چیزی گذاردن، جا دادن