1. meter and rhyme are not mere adjuncts of poetry
وزن و قافیه بخش فرعی شعر نیست
2. cubic meter
متر مکعب
3. frequency meter
بسامد سنج
4. iambic meter
وزن آیامبیک
5. the meter is a unit of length measurement
متر معیار اندازه گیری طول است.
6. they meter each customer's consumption of electricity
آنان مصرف برق هر یک از مشتریان را حساب می کنند.
7. a gas meter
کنتور گاز
8. a running meter
یک متر مستقیم
9. a scant meter
کمتر از یک متر
10. a slow meter
کنتور کم نما
11. two dollars per meter
هرمتر دو دلار،متری دو دلار
12. a ship of 10 meter draft
یک کشتی با آب نشین ده متری
13. a wall tapering from one meter at the bottom to ten centimeters at the top
دیواری که (عرض آن) در پایین یک متر است و د ربالا به ده سانتی متر کاهش می یابد.
14. the builders raised the ceiling by one meter
بناها تاق را یک متر بالاتر بردند.
15. that rug will cover the floor with a meter to spare
آن فرش کف (اتاق) را می پوشاند و یک متر هم زیاد می آید.
16. the shelf is two meters long and half a meter deep
تاقچه دو متر درازا و نیم متر پهنا دارد.
17. A man came to read the electricity meter .
[ترجمه ترگمان]مردی آمد تا کنتور برق را بخواند
[ترجمه گوگل]یک مرد آمد تا متر برق را بخواند
18. Space the desk a meter apart so that the pupils can't cheat.
[ترجمه ترگمان]فضا را از هم جدا کنید تا دانش آموزان نتوانند تقلب کنند
[ترجمه گوگل]فضای میز جداگانه به طوری که دانش آموزان نمی توانند تقلب کنند
19. A man came to read the gas meter.
[ترجمه ترگمان]مردی آمد تا کنتور گاز را بخواند
[ترجمه گوگل]یک مرد برای خواندن متر گاز آمد
20. I couldn't find a parking meter, so I decided to park illegally and risk a tow-away.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم یک پارکینگ پیدا کنم، بنابراین تصمیم گرفتم به طور غیرقانونی پارک کنم و یک tow را به خطر بیندازم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم یک پارکینگ پیدا کنم، بنابراین تصمیم گرفتم که به طور غیرقانونی پارک کند و خطر زلزله زد
21. Meter readings are taken every three months.
[ترجمه ترگمان]کنتور هوشمند هر سه ماه یک بار قرائت می شود
[ترجمه گوگل]هر سه ماه یک بار خوانده می شود
22. The taxi driver left the meter running while I ran in to pick up my bags.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی در حالی که من به داخل دویدم تا bags را بردارم راننده تاکسی حرکت را ترک کرد
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی ماشین را در حال اجرا گذاشت، در حالی که فرار کردم تا کیسه هایم را بگیرم
23. What does the gas meter read?
[ترجمه ترگمان]کنتور گاز چه چیزی خوانده می شود؟
[ترجمه گوگل]متر گاز خواندن را بخوانید؟
24. The taxi driver left the meter running while I helped Mum to her front door.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی در حالی که من به مادرم کمک می کردم تا در خانه اش را ترک کند، آن را ترک کرد
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی ماشین را در حال اجرا گذراند، در حالی که من به مادربزرگم کمک کردیم