1. the floodlight cast a beam of light at the clouds
نورافکن ستونی از نور را بر ابرها افکند.
2. They floodlight the aqueduct each night.
[ترجمه ترگمان]هر شب aqueduct را در معرض دید قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها هر شب آب و هوا را آبشار می دهند
3. The floodlight had blinded him and he couldn't see to reload his gun.
[ترجمه ترگمان]نور نور او را کور کرده بود و نمی توانست تفنگش را پر کند
[ترجمه گوگل]چراغ سبز او را کور کرده بود و نمیتوانست دوباره اسلحه خود را دوباره بارگذاری کند
4. A floodlight will give a wider, less intense, cone-shaped light.
[ترجمه ترگمان]A یک نور به شکل مخروطی و با شکل مخروطی و به شکل مخروطی خواهد داد
[ترجمه گوگل]یک چراغ قوه نور وسیع تر، کمتر شدید، نور مخروطی شکل می دهد
5. To their credit, they floodlight the aqueduct each night, such is its splendour.
[ترجمه ترگمان]هر شب کانال آب را در معرض تابش نور قرار می دهند، این شکوه و شکوه آن است
[ترجمه گوگل]آنها اعتبار خود را، هر شب آبشار آبشار را روشن می کنند، چنین شکوه و عظمت است
6. The floodlight outside - harsh and white - lit her like she was on stage.
[ترجمه ترگمان]The بیرون - خشن و سفید - مثل این بود که روی صحنه است
[ترجمه گوگل]چراغ سبز در بیرون - سخت و سفید - او مانند او در صحنه بود
7. The bright beam of a floodlight sprang out and flickered up and down the length of our vessel, examining us.
[ترجمه ترگمان]نور روشن نور از بیرون پرید و در طول کشتی ما را برانداز کرد و ما را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]پرتو روشن یک پروانه پرتو افکنی و دراز و نشسته از طول کشتی ما، ما را بررسی کرد
8. Industry: Garden landscape lamp pole lamp lawn lamp floodlight pier, bridge lamps.
[ترجمه ترگمان]صنعت: چراغ راهنما منظره باغ، اسکله lawn، اسکله floodlight، چراغ های خیابان
[ترجمه گوگل]صنعت: باغ چشم انداز زمین لامپ چراغ لامپ چراغ نور افکن، نور لامپ پل
9. Lambency floodlight: Tall, service life grows efficiency of high grade lambency lamp glow.
[ترجمه ترگمان]بلند کردن نور: بلند قامت، زندگی خدمات، کفایت می کند که نور چراغ های سطح بالایی را روشن کند
[ترجمه گوگل]چراغ روشنایی لامپ: بلند، عمر مفید بهره وری از چراغ های لامپ بالا درجه رشد می کند
10. Of a floodlight. The scattered light falling outside the beam.
[ترجمه ترگمان]از نور نور نور پراکنده از پرتو نور بیرون می ریخت
[ترجمه گوگل]از یک چراغ قوه نور پراکنده که در خارج از پرتو قرار دارد
11. Birdbath, mirror and floodlight belong to bathroom furniture to divide furniture door plank besides 3 substantial.
[ترجمه ترگمان]نور، آینه و نور از مبلمان حمام متعلق به وسایل حمام بود و علاوه بر سه چیز قابل توجه
[ترجمه گوگل]Birdbath، آینه و نور افکن متعلق به مبلمان حمام است تا تقسیم تخته درب مبلمان علاوه بر 3 قابل توجه
12. The white floodlight shines through the wispy tule and makes thin shadows.
[ترجمه ترگمان]The سفید از میان the کوچک می تابد و سایه های نازک ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]نور افکنی سفید از طریق فیش wispy درخشان می شود و سایه های نازک را ایجاد می کند
13. We went to the barn and got a floodlight. I secured several extension cords.
[ترجمه ترگمان]به اصطبل رفتیم و نور نور را روشن کردیم چند تا طناب اضافی بستم
[ترجمه گوگل]ما به انبار رفتیم و یک نور افکنی داشتیم من چند سیم کشی را ضمیمه کردم
14. They are going to floodlight the clock tower.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است برج ساعت را خراب کنند
[ترجمه گوگل]آنها به برج ساعت نگاه می کنند