کلمه جو
صفحه اصلی

lighting


معنی : احتراق، اشتعال، روشنایی، سایه روشن، نور افکنی
معانی دیگر : نور دهی، نورتابی، نور رسانی، شیدافکنی

انگلیسی به فارسی

روشنایی، احتراق، اشتعال، نورافکنی، سایه روشن


روشنایی، سایه روشن، احتراق، اشتعال، نور افکنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: type and arrangement of artificial illumination and the effects it creates.

- the interesting lighting in this room
[ترجمه ترگمان] نورپردازی جالبی در این اتاق
[ترجمه گوگل] روشنایی جالب در این اتاق
- The actors were good but the lighting was inadequate.
[ترجمه ترگمان] هنرپیشه ها خوب بودند اما نور کافی نبود
[ترجمه گوگل] بازیگران خوب بودند ولی روشنایی ناکافی بود

(2) تعریف: the way light appears in relation to objects, esp. in a painting or photograph.

(3) تعریف: the act of shedding light; illumination.

• arrangement of light fixtures; effect achieved with light; illumination; act of setting fire to, igniting; manner in which light falls across a surface
the lighting in a place is the way that it is lit, or the quality of the light in it.

دیکشنری تخصصی

[سینما] نورآرایی - نورپردازی - نور دادن
[عمران و معماری] روشنایی - چراغ بندی - چراغ گذاری - نصب چراغ - نورپردازی - روشن سازی - نوررسانی
[برق و الکترونیک] آذرخش، برق
[زمین شناسی] روشنائی

مترادف و متضاد

احتراق (اسم)
inflammation, combustion, ignition, lighting

اشتعال (اسم)
combustion, ignition, lighting

روشنایی (اسم)
ray, phosphorescence, lighting

سایه روشن (اسم)
lighting, penumbra

نور افکنی (اسم)
projection, luminosity, lighting

جملات نمونه

1. contrast lighting
نورپردازی دارای کنتراست

2. ducks were lighting on the pond
مرغابی ها بر تالاب فرود می آمدند.

3. they hooked customers with lighting and flags
با چراغانی و پرچم مشتری جلب می کنند.

4. I was lighting up when I noticed a 'no smoking' sign.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه نشدم که سیگار کشیدن خبری نیست، از جایم بلند شدم
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شدم یک علامت سیگار کشیدن ندارم، روشن شدم

5. The building needs improved security and lighting.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به بهبود امنیت و روشنایی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]ساختمان نیاز به بهبود امنیت و روشنایی دارد

6. Lighting is poor in the back lanes of the city.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی در خیابان های پشتی شهر ضعیف است
[ترجمه گوگل]روشنایی در خطوط عقب شهر ضعیف است

7. Good lighting will enhance any room.
[ترجمه ترگمان]روشنایی خوب هر اتاق را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]روشنایی خوب هر اتاق را افزایش می دهد

8. The play had excellent sound and lighting effects.
[ترجمه ترگمان]این نمایش تاثیرات بسیار خوبی داشت و تاثیرات نور داشت
[ترجمه گوگل]این بازی اثرات صدا و نور عالی داشت

9. The lighting in that restaurant is soft and romantic.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی در آن رستوران نرم و رمانتیک است
[ترجمه گوگل]روشنایی در آن رستوران نرم و عاشقانه است

10. The custom of lighting the Olympic flame goes back centuries.
[ترجمه ترگمان]رسم نورپردازی شعله المپیک از قرن ها پیش بر می گردد
[ترجمه گوگل]سفینه روشنایی شعله المپیک قرن ها را پشت سر می گذارد

11. The gas lamp gradually lost ground to electric lighting.
[ترجمه ترگمان]لامپ گازی به تدریج زمین را به سمت روشنایی برق از دست داد
[ترجمه گوگل]لامپ گاز به تدریج زمین را به روشنایی الکتریکی از دست داد

12. Most house lighting runs at the full mains voltage of 240 volts.
[ترجمه ترگمان]اکثر روشنایی خانه به ولتاژ برق کامل ۲۴۰ ولت ختم می شود
[ترجمه گوگل]بیشتر روشنایی خانه در ولتاژ اصلی 240 ولت اجرا می شود

13. Better street lighting has helped reduce the number of assaults against women.
[ترجمه ترگمان]روشنایی خیابانی بهتر به کاهش شمار حملات علیه زنان کمک کرده است
[ترجمه گوگل]روشنایی خیابانی بهتر کمک کرده است تا تعدادی از حملات علیه زنان را کاهش دهد

14. Be very careful when lighting fireworks.
[ترجمه ترگمان]در هنگام نورپردازی با دقت بسیار مراقب باشید
[ترجمه گوگل]هنگام آتش بازی نور بسیار مراقب باشید

15. Mellow music and lighting helped to create the right atmosphere.
[ترجمه ترگمان]موسیقی و روشنایی mellow به ایجاد فضای مناسب کمک کرد
[ترجمه گوگل]موزیک و نورپردازی به ایجاد فضای مناسب کمک کرد

پیشنهاد کاربران

نورپردازی

روشنایی

( عمل ) روشن کردن - نورپردازی

رعد و برق

در معنی اصلی میشه نور پردازی اما برای تعریف بلایای طبیعی میشه رعدوبرق


کلمات دیگر: