کلمه جو
صفحه اصلی

live broadcast

انگلیسی به انگلیسی

• live show, broadcast aired during the actual performance

دیکشنری تخصصی

[سینما] پخش زنده

جملات نمونه

1. We watched a live broadcast of the speech .
[ترجمه ترگمان]ما یه برنامه زنده از سخنرانی رو تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک پخش مستقیم از سخنرانی را تماشا کردیم

2. It was a live broadcast, not a recording.
[ترجمه ترگمان]این یه برنامه زنده بود نه ضبط
[ترجمه گوگل]این یک پخش زنده بود، نه یک ضبط

3. We watched a live broadcast of the concert.
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه زنده از کنسرت را تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک پخش مستقیم از کنسرت را تماشا کردیم

4. Is this a live broadcast, or was it prerecorded?
[ترجمه ترگمان]این یه برنامه زنده اس یا قبلا ضبط شده؟
[ترجمه گوگل]آیا این پخش زنده است یا پیش از آن؟

5. This evening there will be a live broadcast of the debate.
[ترجمه ترگمان]امروز عصر یک برنامه زنده از این بحث پخش خواهد شد
[ترجمه گوگل]این شب یک پخش زنده از بحث خواهد بود

6. As everyone who has watched the live broadcast remembers, El Comandante spoke for fifty-five minutes.
[ترجمه ترگمان]همانطور که همه کسانی که برنامه زنده پخش زنده را تماشا کرده اند، آل comandante پنجاه و پنج دقیقه صحبت کرد
[ترجمه گوگل]El Comandante به مدت پنجاه و پنج دقیقه صحبت کرد و همه کسانی که تماشا کرده اند، پخش زنده را به یاد می آورند

7. There will be a live broadcast of the football match tonight. Don't miss it.
[ترجمه ترگمان]امشب یک پخش زنده از مسابقه فوتبال خواهد بود از دستش نده
[ترجمه گوگل]امشب پخش زنده بازی فوتبال خواهد بود آن را از دست ندهید

8. NTV also said they would do a live broadcast.
[ترجمه ترگمان]ان تی وی همچنین گفت که آن ها پخش زنده را انجام خواهند داد
[ترجمه گوگل]NTV همچنین گفت که آنها یک پخش زنده را انجام خواهند داد

9. There will a live broadcast of the football match tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب برنامه زنده مسابقه فوتبال رو پخش می کنیم
[ترجمه گوگل]امشب پخش زنده تلویزیونی فوتبال انجام خواهد شد

10. The commentator made a big mistake during the live broadcast.
[ترجمه ترگمان]مفسر در طول پخش زنده یک اشتباه بزرگ مرتکب شد
[ترجمه گوگل]مفسر در جریان پخش زنده یک اشتباه بزرگ انجام داد

11. Live broadcast of the presidential debate preempts the regular news hour.
[ترجمه ترگمان]پخش زنده بحث های ریاست جمهوری در ساعات اولیه اخبار
[ترجمه گوگل]پخش تلویزیونی از برنامه ریاست جمهوری به طور منظم ساعت خبر را تحریک می کند

12. I as well stay home to watch the live broadcast.
[ترجمه ترگمان]من هم در خانه می مانم تا اخبار زنده را تماشا کنم
[ترجمه گوگل]من همچنان برای تماشای پخش زنده اقامت دارم

13. I also see here the live broadcast of this Hong Kong and Taiwan.
[ترجمه ترگمان]من همچنین این جا شاهد پخش زنده این هنگ کنگ و تایوان هستم
[ترجمه گوگل]من هم اینجا پخش زنده این هنگ کنگ و تایوان را می بینم

14. CNR will live broadcast of the Opening Ceromony of the Paralympics.
[ترجمه ترگمان]CNR، پخش زنده پارالمپیک را پخش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]CNR از مراسم افتتاحیه پارالمپیک پخش خواهد شد


کلمات دیگر: