کلمه جو
صفحه اصلی

low key


مهار شده، خوددارانه، بی سروصدا، بی کبکبه و دبدبه، ملایم، خفیف، کم شدت، باشدت کم، در مورد صدا دارای صدای گرفته

انگلیسی به فارسی

باشدت کم، (در مورد صدا) دارای صدای گرفته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: low-keyed (adj.)
• : تعریف: low in aggression or intensity; mild.
مترادف: laid-back, mild, quiet, relaxed
متضاد: high-pitched, obtrusive
مشابه: casual, gentle, loose, low-pitched, low-pressure, mellow, modulated, muted, soft, unhurried

- a low-key salesperson
[ترجمه Maziar] یک فروشنده ی ساده
[ترجمه ترگمان] یک فروشنده با کلید پایین
[ترجمه گوگل] یک فروشنده کم کلید

• not obvious, restrained, reserved, not remarkable
something that is low-key is not obvious or intense.

دیکشنری تخصصی

[سینما] نورپردازی مایه تاریک - نور کم - مایه تیره / نور کم در صحنه - نورپردازی سایه روشن - نور اصلی ضعیف - کنتراست زیاد - فورم نیمه تاریک - سایه روشن - تیره - مایه - تکنیک برتری سایه بر نور در صحنه - مایه - تیره

جملات نمونه

1. low-key remarks
اظهارات با لحن ملایم

2. The style of advertisement was both low key, and up-market.
[ترجمه Maziar] سبک تبلیغات، هم معمولی بود هم پر هزینه.
[ترجمه ترگمان]سبک تبلیغات هم کلید پایین و هم در بازار بود
[ترجمه گوگل]سبک تبلیغات هم کلید کم و هم بازار بود

3. We will try to keep it low key.
[ترجمه ادریس] ما سعی خواهیم کرد آن را بی سر و صدا ( مخفی ) نگه داریم
[ترجمه محمدرضا شریفی] سعی میکنیم صدایش را در نیاوریم.
[ترجمه ترگمان]ما سعی خواهیم کرد که آن را پایین نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما سعی خواهیم کرد کلید پایین آن را حفظ کنیم

4. He prefers khakis and is about as low key and unassuming as they come.
[ترجمه ترگمان]وی لباس نظامی را ترجیح می دهد و به همان اندازه که می آیند، ساده و بی تکلف است
[ترجمه گوگل]او خوکی را ترجیح می دهد و به همان اندازه کم و غیرقابل قبول است

5. Nightlife is fairly low key, and centres mainly around restaurants and bars, although there is one disco.
[ترجمه ترگمان]nightlife یک کلید نسبتا کم است و به طور عمده در اطراف رستوران ها و میله ها وجود دارد، اگرچه یک دیسکو وجود دارد
[ترجمه گوگل]تفریحات شبانه به اندازه کافی کم است و مراکز عمدتا در اطراف رستوران ها و میله ها هستند، اگرچه یک دیسکو وجود دارد

6. We must keep the whole thing in low key no matter what happens.
[ترجمه ترگمان]ما باید همه چیز را در جای خود نگه داریم مهم نیست که چه اتفاقی می افتد
[ترجمه گوگل]ما باید همه چیز را در کلید پایین بدون توجه به آنچه اتفاق می افتد نگه داریم

7. Less fill light is often used for dark, "low key" style portraits with well-defined shadows.
[ترجمه ترگمان]نور پر کننده کم تر برای پرتره های سبک \"پایین\" با سایه های تعریف شده به خوبی مشخص استفاده می شود
[ترجمه گوگل]نور کمتری پر می کند و اغلب برای پرتره های تاریک، سبک کم 'با سایه های به خوبی تعریف شده استفاده می شود

8. Keeping the promotion of Chinese language low key would be more effective than high-keyed propaganda.
[ترجمه ترگمان]حفظ نقش کلیدی زبان چینی می تواند موثرتر از تبلیغات با نفوذ بالا باشد
[ترجمه گوگل]نگه داشتن ارتقاء کلید پایین زبان چینی موثرتر از تبلیغات پرطرفدار خواهد بود

9. But she very is always humble, very low key, very wisdom.
[ترجمه ترگمان]اما او بسیار حقیر و بسیار حقیر و بسیار حکمت است
[ترجمه گوگل]اما او بسیار همواره فروتن، بسیار کم کلید، بسیار عقل است

10. It was a low key low - key arrival ina chilly rain and.
[ترجمه ترگمان]این یک ورود کلیدی کوتاه و کم نور به باران سرد بود
[ترجمه گوگل]این یک کلید کم کلید پایین ورود به سیستم و باران سرد بود

11. But before the game, Lao Jia maintains the low key: "each is very essential, must spell down. "
[ترجمه ترگمان]اما جیا Lao، پیش از مسابقه، کلید پایینی را نگه می دارد: \" هر یک از آن ها بسیار ضروری است، باید هجی شود \"
[ترجمه گوگل]اما قبل از بازی، لائو جیا کلید پایین را حفظ می کند: 'هر یک بسیار ضروری است، باید ضرب المثل باشد '

12. Dong Jie and Pan Yueming's affection very low key.
[ترجمه ترگمان]دانگ دانگ و علاقه پن Yueming خیلی پایین است
[ترجمه گوگل]دونگ جی و پان یوئینگینگ محبت بسیار کم کلید

13. And, once he had everyone set up with the low key stuff, he unloaded a couple of surprise zingers.
[ترجمه ترگمان]و پس از آن که همه وسایل low را برداشتند، یکی دو نفر از آن ها را با حیرت بار دیگر خالی کرد
[ترجمه گوگل]و، هنگامی که او همه چیز را با چیزهای کلیدی تنظیم کرد، او یک زینر شگفت آور را تخلیه کرد

14. Knowledge about the harmful consequences of smoking could be maintained in a low key manner through the school curriculum.
[ترجمه ترگمان]دانش در مورد پیامدهای مضر سیگار می تواند به روش بسیار مهمی از طریق برنامه درسی مدارس حفظ شود
[ترجمه گوگل]دانستن در مورد پیامدهای مضر سیگار کشیدن می تواند از طریق برنامه درسی مدرسه، به نحو پایینی حفظ شود

پیشنهاد کاربران

بی سر و صدا

خونسرد ، آرام

آرامش بخش

آرام و بدون هیجان

به ترتیب کاربرد معنایی:
۱. پیش پا افتاده، کم اهمیت، قابل اغماض
۲. نامحسوس، یواشکی، بی سر و صدا، در چشم نبودن، بدون جلب توجه
۳. خودداری، به رو نیاوردن
۴. بی شیله پیله، جمع و جور

چراغ خاموش

She low key looks like natalie portman

خفیف ، آرام

تن و رنگمایه ی کمرنگ

بصورت مخفی ، اصطلاح چراغ خاموش

با شدت کم، بی سرو صدا، آرام، در مورد صدا : صدای گرفته
در این جمله
We can keep it lowkey
یعنی میتونیم آنرا بین خودمون مخفی نگه داریم


زیرپوستی

ساکت

Low - key reply
جواب سادە و قابل فهم

Low key place
مکان ساده

نامحسوس


کلمات دیگر: