کلمه جو
صفحه اصلی

intercut


(فیلم و تلویزیون و غیره: صحنه را قطع کردن و صحنه یا عکس دیگری را گاهی به طور مکرر نشان دادن) میان برش

انگلیسی به فارسی

(فیلم و تلویزیون و غیره: صحنه را قطع کردن و صحنه یا عکس دیگری را گاهی به طور مکرر نشان دادن) میان برش


میانبری کردن


متقابل


انگلیسی به انگلیسی

• alternate scenes, insert shots in scenes in a movie in order to show different events that are happeining at the same

دیکشنری تخصصی

[سینما] میان برش - برش داخلی [مشابه برش موازی ] - قطع دو صحنه در یکدیگر - شات تداخلی - شات داخلی - کات موازی - متناوب

جملات نمونه

1. intercut scene
نمای میان برش

intercut scene

نمای میان‌برش


پیشنهاد کاربران

intercut ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: میان‏برش
تعریف: قرار دادن نما یا نماهایی در مجموعۀ نماهای یک صحنه برای بسط تحولات رویداد


کلمات دیگر: