1. i'm fixing to go hunting
خیال دارم به شکار بروم.
2. she is fixing her hair
او دارد موی خود را مرتب می کند.
3. He's outside fixing the brakes on the car.
[ترجمه ترگمان]او بیرون است و ترمزها را روی ماشین تعمیر می کند
[ترجمه گوگل]او خارج از تنظیم ترمز در ماشین است
4. Someone has landed me with the job of fixing hotel rooms for the visitors.
[ترجمه ترگمان]یک نفر مرا با کار تعمیر اتاق های هتل برای بازدید کنندگان پیاده کرده است
[ترجمه گوگل]کسی من را با شستن اتاق های هتل برای بازدیدکنندگان کنار گذاشته است
5. He disconnected the television set before fixing it.
[ترجمه ترگمان]او تلویزیون را قبل از تعمیر آن قطع کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از تصحیح آن، تلویزیون را قطع کرد
6. Though she had spent hours fixing the computer he belittled her efforts.
[ترجمه ترگمان]با وجودی که ساعت ها صرف تعمیر کامپیوتر با او کرده بود
[ترجمه گوگل]اگر چه او ساعت ها خرابی کامپیوتر را صرف کرده بود، تلاش هایش را کاهش داد
7. It's difficult to pin her down to fixing a date for a meeting.
[ترجمه ترگمان]تعیین تاریخ برای جلسه دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که او را به تعویق انداختن تاریخ یک جلسه بسنجیم
8. Mother is fixing supper for the whole family.
[ترجمه ترگمان]مادر برای همه خانواده شام درست می کند
[ترجمه گوگل]مادر شام را برای تمام خانواده تعمیر می کند
9. Mike made short work of fixing the engine.
[ترجمه ترگمان]مایک کاره ای کوتاهی برای تعمیر موتور انجام داد
[ترجمه گوگل]مایک کار کوتاهی را برای تعمیر موتور انجام داد
10. Instead of fixing my computer, he's botched it up completely.
[ترجمه ترگمان]به جای درست کردن کامپیوترم، آن را کاملا خراب کرده
[ترجمه گوگل]به جای تعمیر کامپیوتر من، او به طور کامل آن را خراب کرده است
11. I bored a hole so that the fixing bolt would pass through.
[ترجمه ترگمان]من یک سوراخ را خسته کردم تا گلوله از آن عبور کند
[ترجمه گوگل]من یک سوراخ را خسته کردم تا پیچ و مهره از بین برود
12. While we talked, Bill busied himself fixing lunch.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما حرف می زدیم، بیل خودش را مشغول صرف ناهار کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که ما صحبت میکردیم، بیل خود را برای ناهار آماده میکرد
13. Every time we ask the landlord about fixing the roof, he gives us the runaround.
[ترجمه ترگمان]هر بار که از کاروانسرا دار سوال می کنیم که سقف را درست کنند به ما the می دهد
[ترجمه گوگل]هر بار که ما از صاحبخانه در مورد تعمیر سقف می خواهیم، به ما رسیده است
14. Fixing the TV was a fiddly job .
[ترجمه ترگمان]تعمیر این تلویزیون کار پرزحمت بود
[ترجمه گوگل]اصلاح تلویزیون یک کار خنده دار بود