1. truck loading zone
محل بارگیری کامیون ها
2. the bus is loading right now
اتوبوس هم اکنون دارد مسافر می گیرد.
3. the cargo ship is loading
کشتی باری دارد بارگیری می کند.
4. They corralled the cattle before loading them onto the truck.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها را سوار کامیون کنند، گاوها را corralled
[ترجمه گوگل]آنها قبل از بارگیری آنها در کامیون گله ها را دفع کردند
5. He backed up to the loading platform.
[ترجمه ترگمان]به بالای سکو رفت
[ترجمه گوگل]او از پلت فرم بارگیری پشتیبانی کرد
6. The three men seemed to have finished loading the truck.
[ترجمه مری] به نظر می رسید سه مرد کار بارگیری کامیون را تمام کرده اند.
[ترجمه Mani] ان سه مرد بنظر میرسید که کار بارگیری کامیون را به اتمام رسانده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سه مرد کامیون را پر کرده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید سه مرد به کامیون بارگیری کرده اند
7. Have you finished loading up yet?
[ترجمه ترگمان]هنوز loading رو تموم نکردی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال بارگیری شده اید؟
8. The freighter is loading for Japan.
[ترجمه ترگمان]بارکش در حال بارگیری برای ژاپن است
[ترجمه گوگل]باربری برای ژاپن بارگیری می شود
9. The car reversed into the loading bay.
[ترجمه ترگمان]ماشین به خلیج بارگیری سقوط کرد
[ترجمه گوگل]ماشین به عقب بارگذاری شده است
10. A photographer from the newspaper was loading his camera with film.
[ترجمه ترگمان]یک عکاس روزنامه دوربین خود را با فیلم بارگیری می کرد
[ترجمه گوگل]یک عکاس از روزنامه دوربین خود را با فیلم بارگیری کرد
11. They waited until the coast was clear before loading the stolen goods into the van.
[ترجمه ترگمان]آن ها منتظر ماندند تا ساحل قبل از بارگیری کالای دزدیده شده به ون را پر کند
[ترجمه گوگل]آنها منتظر بودند تا ساحل قبل از بارگیری کالاهای سرقت شده به ون پاک شود
12. The truck left the loading dock with hoses still attached.
[ترجمه ترگمان]کامیون اسکله بارگیری را با شلنگ های باز ترک کرد
[ترجمه گوگل]کامیون اسب بارگیری را با شیلنگ ها متصل کرد
13. We finished loading and set off.
[ترجمه Mani] بارگیری را تمام کردیم و حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]بارگیری را تمام کردیم و راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما بارگیری و تکمیل کردیم
14. I've been having problems loading this software onto my computer.
[ترجمه ترگمان]من مشغول بار کردن این نرم افزار در کامپیوترم بودم
[ترجمه گوگل]من مشکلی در بارگیری این نرم افزار روی رایانه دارم