1. fog and low visibility
مه و دید کم
2. fog had covered the mountain's peak
مه قله ی کوه را پوشانده بود.
3. fog had hidden damavand's peak
مه قله ی دماوند را پوشانده بود.
4. fog has restricted visibility
مه میدان دید را محدود کرده است.
5. fog invests the city
مه شهر را فرا می گیرد.
6. fog involved the shoreline
مه کرانه را فراگرفت.
7. fog reduced visibility to ten meters
مه میدان دید را به ده متر تقلیل داد.
8. dense fog made driving difficult
مه غلیظ رانندگی را دشوار می کرد.
9. nicotine fog had filled the room
دود نیکوتین اتاق را پر کرده بود.
10. smoky fog
مه دود مانند
11. the fog cleared
مه از بین رفت.
12. the fog made it difficult to distinguish their shapes
مه،پی بردن به شکل های آنها را مشکل می کرد.
13. a solid fog
مه غلیظ
14. a soupy fog
مه غلیظ و مرطوب
15. a thick fog encompassed the building
مه غلیظی ساختمان را در برگرفت.
16. a woolly fog
مه پشم مانند
17. the morning fog melted as the sun rose
خورشید که بالا آمد مه بامدادی ناپدید شد.
18. a whiff of fog hangs around the summit of damavand
توده ای از مه در اطراف قله ی دماوند قرار دارد.
19. a town wrapped in fog
شهری که مه آن را فراگرفته بود
20. after a while, the fog lifted
پس از مدتی مه برطرف شد.
21. under a curtain of fog
در زیر پوششی از مه
22. i am in a complete fog about it
اصلا از آن سر درنمی آورم.
23. a pale sun shining through the fog
خورشید کم نوری که از میان مه می تابد
24. clouds of smoke that unite river fog to form smog
توده های دود که به مه رودخانه می پیوندد و تشکیل دود مه را می دهد
25. the london weather is a compromise between rain and fog
هوای لندن حدوسطی است بین باران و مه.
26. The ships collided in the fog.
[ترجمه ترگمان]کشتی ها در مه به هم برخورد کردند
[ترجمه گوگل]کشتی ها در مه می زدند
27. The little village was overcast by the morning fog.
[ترجمه ترگمان]آن دهکده کوچک از مه صبحگاهی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]روستای کوچکی از سوی مهتاب صبح به وضوح غروب شد
28. You should exercise extreme caution when driving in fog.
[ترجمه ترگمان]وقتی در مه رانندگی می کنید باید خیلی احتیاط کنید
[ترجمه گوگل]هنگام رانندگی در مه باید با احتیاط احتیاط کنید
29. The flight was delayed as a result of fog.
[ترجمه ترگمان]این پرواز در نتیجه مه به تاخیر افتاد
[ترجمه گوگل]پرواز به علت مه دفاعی به تأخیر افتاد
30. The mountain peak loomed through the fog.
[ترجمه ترگمان]قله کوه از میان مه پدیدار شد
[ترجمه گوگل]اوج قله از طریق مه بود