کلمه جو
صفحه اصلی

film star

انگلیسی به انگلیسی

• movie star, person playing the lead role in a movie, popular movie actor or actress
a film star is a famous actor or actress who appears in films.

دیکشنری تخصصی

[سینما] ستاره فیلم

جملات نمونه

1. There was a flurry of activity as the film star appeared on the balcony.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ستاره فیلم روی بالکن ظاهر شد، جنب و جوشی به وجود آمد
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم روی بالکن ظاهر شد

2. He's got the looks of a film star now, but he was a real ugly duckling as a child.
[ترجمه ترگمان]حالا ظاهر یک ستاره فیلم را دارد، اما او یک اردک زشت واقعی به عنوان یک بچه بود
[ترجمه گوگل]او اکنون به نظر می رسد ستاره فیلم است، اما او به عنوان یک کودک جواهرسازی زشت واقعی بود

3. Crowds massed along the road where the film star would pass.
[ترجمه ترگمان]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره سینما از آن عبور می کرد، جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]توطئه ها در امتداد جاده ای که ستاره فیلم آن را می گذراند، شتاب می گیرد

4. The film star is blase about endless flattery now.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم در حال حاضر در مورد تملق و تملق بی پایان صحبت می کند
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم در حال حاضر در مورد فریبندگی بی پایان است

5. He has an urge to become a film star.
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تبدیل شدن به یک ستاره فیلم دارد
[ترجمه گوگل]او خواستار تبدیل شدن به یک ستاره فیلم شده است

6. He's more like a film star than a life-guard, really.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر شبیه یک ستاره فیلم است تا یک محافظ زندگی
[ترجمه گوگل]او بیشتر شبیه یک ستاره فیلم از یک نگهبان زندگی است، واقعا

7. The film star held court in the hotel lobby.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم را در لابی هتل نگهداری کرد
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم دادگاه در لابی هتل برگزار شد

8. He passed his wife off as a famous film star.
[ترجمه ترگمان]او همسرش را به عنوان یک ستاره مشهور سینما ترک کرد
[ترجمه گوگل]او همسرش را به عنوان یک ستاره مشهور فیلم گذراند

9. That famous film star leads a bohemian life.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم مشهور، زندگی bohemian را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]این ستاره مشهور فیلم منجر به زندگی بوهمیا می شود

10. Wherever the film star goes, there are crowds of people waiting to see her.
[ترجمه ترگمان]هر جا که ستاره فیلم می رود، جمعیتی از مردم منتظر دیدن او هستند
[ترجمه گوگل]هر کجا ستاره فیلم می رود، تعداد زیادی از مردم در انتظار دیدن او هستند

11. The film star was overtaken with another trouble.
[ترجمه ترگمان]ستاره فیلم از یک مشکل دیگر پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم با مشکل دیگری روبرو شد

12. The film star faced a barrage of criticism for his behaviour.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم به خاطر رفتار او با سیلی از انتقادات رو به رو شد
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم با انتقاد از رفتار او مخالفت کرد

13. They were enraptured to meet the great film star.
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن ستاره بزرگ فیلم خوشحال شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای دیدار با ستاره بزرگ فیلم غافلگیر شدند

14. The film star has an incredible car in addition to a large house.
[ترجمه ترگمان]ستاره فیلم علاوه بر یک خانه بزرگ، یک ماشین باور نکردنی دارد
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم علاوه بر یک خانه بزرگ، ماشین باورنکردنی دارد

پیشنهاد کاربران

هنرپیشه سینما

ستاره فیلم

film star ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: ستارۀ سینما
تعریف: بازیگر مشهور فیلم های سینمایی|||متـ . ستارۀ فیلم، ستاره


کلمات دیگر: