کلمه جو
صفحه اصلی

metronome


معنی : میزانه شمار
معانی دیگر : (فیزیک - موسیقی) مترونوم، اسبابی که برای تعیین زمان دقیق مخصوصا در موسیقی بکار میرود

انگلیسی به فارسی

میزانه شمار، اسبابی که برای تعیین زمان دقیق(مخصوصا در موسیقی) بکار می‌رود


مترونوم، میزانه شمار


انگلیسی به انگلیسی

• mechanical or electrical device that keeps rhythm by making regulated clicking noises, device used to keep the beat while playing a musical instrument (music)
a metronome is a device which is used by people playing music to indicate the speed of a piece of music. it has an arm which swings from side to side making a clicking sound, and which can be adjusted to make the sound at different speeds.

دیکشنری تخصصی

[سینما] مترونوم

مترادف و متضاد

میزانه شمار (اسم)
metronome

جملات نمونه

1. Doktor wagged a metronome finger at me.
[ترجمه ترگمان]doktor یک metronome را به سمت من تکان داد
[ترجمه گوگل]Doktor یک انگشت مترونوم را در من گذاشت

2. Like a metronome, every five seconds the submersible generates an acoustic tracking pulse at 1 kilohertz.
[ترجمه ترگمان]مانند یک metronome، هر پنج ثانیه در درون غوطه ور، یک آهنگ ردیابی صوتی در ۱ kilohertz ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]مانند یک مترونوم، هر 5 ثانیه سوپاپی یک پالس ردیابی صوتی را در 1 کیلوهرتز تولید می کند

3. Other features of the disc include a built-in metronome that permits players to measure and pace the speed of their playing.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های دیگر این دیسک شامل یک metronome توکار است که به بازیکنان اجازه اندازه گیری و سرعت بازی آن ها را می دهد
[ترجمه گوگل]دیگر ویژگی های این دیسک شامل یک مترونوم ساخته شده است که اجازه می دهد بازیکنان برای اندازه گیری و سرعت سرعت بازی خود را

4. One can argue with Czerny's and Hummel's metronome markings, but on no grounds can they be dismissed as irrational.
[ترجمه ترگمان]یکی می تواند با Czerny s و هومل جر و بحث کند، اما هیچ دلیلی ندارد که آن ها به عنوان غیر منطقی رد شوند
[ترجمه گوگل]می توان با نشانه های مترونوم Czerny و Hummel بحث کرد، اما به هیچ وجه نمی تواند آنها را به عنوان غیر منطقی رد کرد

5. A stoical metronome, she moves only to brush a hand across her brow from time to time.
[ترجمه ترگمان]metronome stoical، فقط با یک دست حرکت می کند و گاه گاهی یک دستش را روی پیشانی اش می کشد
[ترجمه گوگل]Metronome stoical، او تنها حرکت می کند تا از دست بر روی سینه اش دور باشد

6. But, with the metronome quality of these rulings, one or the other is always out of favor.
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به کیفیت metronome این احکام، یکی یا دیگری همیشه مورد توجه است
[ترجمه گوگل]اما، با کیفیت مترونوم از این احکام، یکی یا دیگری همیشه از نفع است

7. Electric guitar, bass guitar, digital tuner and metronome, guitar accessories and pads, miniature.
[ترجمه ترگمان]گیتار الکتریک، گیتار بیس، tuner دیجیتال و metronome، لوازم جانبی گیتار و پدهای بسیار کوچک
[ترجمه گوگل]گیتار الکتریک، گیتار باس، تیونر دیجیتال و مترونوم، لوازم جانبی گیتار و پد، مینیاتوری

8. Set your metronome at around 50 beats per minute, where each beat is a quarter note. This is a legato exercise, intended to develop sensitivity between the tip of the tongue and the tip of the reed.
[ترجمه ترگمان]ضربان قلب خود را در حدود ۵۰ بار در دقیقه تنظیم کنید، که در آن هر تپش یک چهارم یک یادداشت است این یک تمرین legato است که برای ایجاد حساسیت بین نوک زبان و نوک عصای نی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]مترونوم خود را در حدود 50 ضربه در دقیقه تنظیم کنید، جایی که هر ضرب و شتم یک ربع یادداشت است این یک تمرین لاتوو است که در نظر گرفته شده برای ایجاد حساسیت بین نوک زبان و نوک نود است

9. Do not play with a metronome to increase speed.
[ترجمه ترگمان]با یک metronome بازی نکنید تا سرعت را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]برای افزایش سرعت با یک مترونوم بازی نکنید

10. The City of Metronome is a unique third person adventure game where sound is your weapon.
[ترجمه ترگمان]شهر metronome یک بازی ماجراجویی فردی منحصر به فرد است که در آن صدای شما به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]شهر مترونوم یک بازی ماجراجویی شخص ثالث منحصر به فرد است که صدای شما سلاح شماست

11. Allegro according to the metronome can be 116–16
[ترجمه ترگمان]Allegro مطابق با the می تواند ۱۱۶ - ۱۱۶ باشد
[ترجمه گوگل]الگوریتم با توجه به مترونوم می تواند 116-16 باشد

12. The metronome vibrated the beat.
[ترجمه ترگمان]کیلومتر شمار ها به لرزه افتادند
[ترجمه گوگل]مترونوم تکان را لرزاند

13. The rhythm of the camp is constant, a ticking metronome.
[ترجمه ترگمان]آهنگ اردوگاه ثابت و تیک تاک می کند
[ترجمه گوگل]ریتم اردوگاه ثابت است، metronome ticking

14. They went back to their dressing-room in a hurry as soon as the act was over, and Arthur started a metronome.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نمایش تمام شد، با عجله به اتاق خوابشان رفتند و ارتور a را شروع کرد
[ترجمه گوگل]به محض این که عمل تمام شد، آنها به تدابیر رفتند و عجله کرد و آرتور مترونوم را شروع کرد

15. He repeated it thousands of times, like a haywire metronome that had lost its beat.
[ترجمه ترگمان]هزاران بار آن را تکرار کرد، مثل metronome haywire که شکست را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او چندین بار آن را تکرار کرد، مانند یک مترونوم هویوار که ضرب و شتم خود را از دست داده است

پیشنهاد کاربران

metronome ( موسیقی )
واژه مصوب: تندانما
تعریف: وسیله‏ای برای نشان دادن تندای آثار موسیقایی


کلمات دیگر: