1. a humor magazine
مجله ی فکاهی
2. heavy humor
مزاح ملامت انگیز
3. his humor adds salt to his conversation
شوخ طبعی او مکالمات او را خوش مزه تر می کند.
4. his humor is contagious
شوخ طبعی او واگیردار است.
5. let's humor him today because he is not feeling well
بیا امروز مطابق میل او رفتار کنیم چون حالش خوب نیست.
6. wry humor
مزاح یا شوخ طبعی غیرعادی
7. a choleric humor
مزاج صفرایی
8. a melancholy humor
سودایی مزاج
9. a phlegmatic humor
مزاج بلغمی
10. infectious good humor
شوخ دلی همه گیر
11. out of humor
اوقات تلخ،(موقتا) بدخلق،برزخ،بی دل و دماغ،ناشوخ
12. brief interludes of humor in a sad story
میان دوره های مزاح آمیز در یک داستان غم انگیز
13. this writer's racy humor arouses the reader's enthusiasm
شوخ طبعی زیاد این نویسنده خواننده را به ذوق می آورد.
14. a rarefied sense of humor
شوخ طبعی تهذیب شده
15. a speech wealthy in humor
یک سخنرانی سرشار از مزاح
16. a story shot with humor
(مجازی) داستانی که با شوخی و مزاح آمیخته است
17. he is in bad humor
اوقاتش تلخ است (خلق او تنگ است).
18. he was in excellent humor
خلق او عالی بود (خیلی سرحال بود).
19. he has no sense of humor
شوخی سرش نمی شود.
20. his stories are full of humor
داستان های او بسیار خنده دار است.
21. his stories are spiced with humor and wit
مزاح و شوخ طبعی داستان های او را پر جلوه تر می کند.
22. she was able to inject humor into her long lecture
او قادر بود نطق طولانی خود را با مزاح بیامیزد.
23. that man is completely without humor
آن مرد اصلا شوخ نیست.
24. to season a lecture with humor
سخنرانی را با شوخ طبعی گیراتر کردن
25. an article that was larded with humor
مقاله ای که مزاح آن را دلچسب کرده بود
26. a prose style with a tang of humor
یک سبک نثر که کمی مزاح انگیز است
27. he is an agreeable person and has pleasant humor
او آدم متواضعی است و خلق خوبی دارد.
28. American humor is founded largely on hyperbole.
[ترجمه ترگمان]طنز آمریکایی ها تا حد زیادی اغراق آمیز است
[ترجمه گوگل]طنز آمریکایی عمدتا بر روی هیپربول تأسیس شده است
29. This writer's plays are marked by a gentle humor.
[ترجمه ترگمان]این نمایش نویسنده با شوخ طبعی ملایم علامت گذاری شده است
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه نویس با طنز ملایم مشخص می شود
30. He showed flashes of humor that delighted the audience.
[ترجمه ترگمان]He از شوخ طبعی را نشان می داد که تماشاگران را شاد می کرد
[ترجمه گوگل]او نشان می دهد از طنز چشمک می زند که مخاطبان را خوشحال می کند