کلمه جو
صفحه اصلی

insulator


معنی : عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور
معانی دیگر : نارسان

انگلیسی به فارسی

مقره، بنداور، عایق، جدا کننده، عایق کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person, thing, or material that insulates.

(2) تعریف: a material or device that does not conduct electricity, such as an object of glass or porcelain, that is used to insulate and support electric wires.

• something which blocks or retards the passage of heat (or electricity, sound, etc.)
an insulator is material that insulates something.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نارسانا
[سینما] عایق
[عمران و معماری] عایق کردن - نارسانا
[برق و الکترونیک] عایق
[مهندسی گاز] عایق
[نساجی] نارسانا- عایق
[معدن] مقره (خدمات فنی)

مترادف و متضاد

عایق (اسم)
shell, dielectric, insulator, isolator, nonconductor, wall tube

جدا کننده (اسم)
divider, discriminant, insulator

مقره (اسم)
insulator, insulating roll

عایق کننده (اسم)
insulator

بنداور (اسم)
insulator

جملات نمونه

1. a high-tension insulator
عایق برق فشار قوی

2. Few substances can equal fur as an insulator.
[ترجمه ترگمان]مواد کمی می توانند از خز به عنوان یک عایق استفاده کنند
[ترجمه گوگل]چندین ماده می تواند خزه را به عنوان عایق بندی کند

3. Fat is an excellent insulator against the cold.
[ترجمه ترگمان]چربی یک عایق فوق العاده در برابر سرما است
[ترجمه گوگل]چربی یک عایق عالی در برابر سرما است

4. Wood is an excellent insulator.
[ترجمه ترگمان]چوب یک عایق فوق العاده است
[ترجمه گوگل]چوب عایق عالی است

5. It could serve as a heat conductor or insulator, depending on how it was used.
[ترجمه ترگمان]می تواند به عنوان یک هادی گرما یا عایق، بسته به نحوه استفاده از آن عمل کند
[ترجمه گوگل]این می تواند به عنوان یک هادی گرما یا مقره، به نحوی که از آن استفاده می شود، خدمت کند

6. Insulator should withstand power frequency voltage, switchingvoltage and lightning impulse voltage, shouldn't flashover under pollution.
[ترجمه ترگمان]Insulator باید در برابر ولتاژ فرکانس قدرت، ولتاژ پالس ساعت و صاعقه در برابر آلودگی مقاومت کنند
[ترجمه گوگل]عایق باید با ولتاژ فرکانس ولتاژ، ولتاژ سوئیچینگ و ولتاژ ضربه ای رعد و برق، مقاومت در برابر آلودگی را نادیده بگیرد

7. Our company mainly produce Post insulator, Pin insulator and Porcelain Bushing.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما عمدتا عایق دار، پین insulator و کاشی پرسلانی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]شرکت ما عمدتا تولید عایق پست، پین عایق و پرسلن بوشینگ

8. Its first use was as an insulator for high frequency cable (RADAR). Its main use is now for films, for packaging and agriculture.
[ترجمه ترگمان]اولین استفاده آن یک عایق برای کابل فرکانس بالا بود (RADAR) کاربرد اصلی آن اکنون برای فیلم ها، بسته بندی و کشاورزی است
[ترجمه گوگل]اولین استفاده آن به عنوان یک عایق کننده برای کابل فرکانس بالا (RADAR) بود استفاده اصلی آن در حال حاضر برای فیلم ها، برای بسته بندی و کشاورزی است

9. The productuses 4 pairs, Insulation is HDPE insulator, and sheath is PVC.
[ترجمه ترگمان]The ۴ جفت، عایق، عایق، و غلاف هستند
[ترجمه گوگل]محصول 4 جفت، عایق عایق HDPE، و پوسته PVC است

10. Composite insulator has been widely used in high-voltage electric power transmission system because of its advantages in light weight, anti-pollution flashover and less routine maintenance.
[ترجمه ترگمان]مقره های ترکیبی در سیستم انتقال برق ولتاژ بالا به شدت مورد استفاده قرار گرفته اند، زیرا مزایای آن در کاهش وزن کم، تخلیه آلودگی ضد آلودگی و نگهداری روزانه کم تر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]عایق کامپوزیت به طور گسترده ای در سیستم انتقال قدرت الکتریکی با ولتاژ بالا به علت مزایای آن در کاهش وزن، جلوگیری از آلودگی و نگهداری معمول کمتر استفاده می شود

11. Dust acting as a thermal insulator and impeding airflow, thereby reducing heat sink and fan performance.
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار به عنوان یک عایق حرارتی و مانع جریان هوا عمل می کند در نتیجه کاهش گرما و عملکرد طرفداران را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار به عنوان یک عایق حرارتی عمل می کند و مانع جریان هوا می شود، در نتیجه باعث کاهش میزان گرما و عملکرد فن می شود

12. The phylogeny of composite insulator is reviewed in the paper.
[ترجمه ترگمان]تکامل نژادی مقره پلیمری در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]فیلوگنی عایق کامپوزیت در مقاله مورد بررسی قرار گرفته است

13. An insulator is a poor conductor because it has a high resistance to such flow.
[ترجمه ترگمان]یک عایق، رسانای ضعیف است، زیرا مقاومت بالایی در برابر چنین جریانی دارد
[ترجمه گوگل]یک عایق کننده یک هادی ضعیف است زیرا مقاومت زیادی در برابر چنین جریان دارد

14. The methods of ceramic cap and pin insulator monitoring such as spark gap detecting voltage distribution testing, insulation resistance measurement, aerosurveying and ground surveying were reviewed.
[ترجمه ترگمان]روش های پوشش سرامیکی و پایش pin مانند جرقه ای برای تشخیص فاصله جرقه آزمایش توزیع ولتاژ، اندازه گیری مقاومت عایق بندی، aerosurveying و بررسی زمین مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش های نظارت بر پیکربندی سرامیک و پانل عایق مانند آزمایشی توزیع ولتاژ تشخیص شکاف جرقه ای، اندازه گیری مقاومت عایق، نظارت بر هوادهی و نقشه برداری زمین مورد بررسی قرار گرفت

a high-tension insulator

عایق برق فشار قوی


پیشنهاد کاربران

نارسانا

insulator ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: عایق 2
تعریف: هریک از توالی های دِنا که به پروتئین های ویژه متصل می شوند و مرز نواحی فعال و غیرفعال را مشخص می کنند|||متـ . عنصر مرزبند boundary element||| عایق فامینه ای chromatin insulator


کلمات دیگر: