1. a jail sentence which is commutable to a fine of $1000
محکومیت به زندان که با هزار دلار قابل بازخرید است
2. But commutable comparable numbers of those who received placebos also improved.
[ترجمه ترگمان]اما تعداد قابل قیاس با کسانی که placebos را دریافت کرده اند نیز بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]اما تعداد قابل مقایسه قابل تعدیل از افرادی که به دارونما دریافت کرده اند نیز بهبود یافته است
3. The bloodsucking louse also transmits various commutable diseases such as endemic typhus, trench fever and relapsing fever.
[ترجمه ترگمان]همچنین شپش bloodsucking بیماری های مختلفی مانند بیماری تیفوس، تب trench و fever را انتقال می دهد
[ترجمه گوگل]انسداد خونریزی نیز بیماری های مختلف متشابه مانند تیفوس اندمیک، تبخیر تنباکو و تب عود را انتقال می دهد
4. The death sentence was commutable to life imprisonment.
[ترجمه ترگمان]حکم اعدام به حبس ابد محکوم شد
[ترجمه گوگل]حکم اعدام به حبس ابد بستگی دارد
5. The bloodsucking louse also transmits various commutable diseases such as endemic typhus, trench fever relapsing fever.
[ترجمه ترگمان]همچنین شپش bloodsucking بیماری های مختلفی مانند تب تیفوس، تب trench و تب relapsing را انتقال می دهد
[ترجمه گوگل]انسولین خونریزی همچنین بیماری های مختلفی را تغییر می دهد مانند تیفوس اندمیک، تب تونر تبخیری
6. By analyzing the changes caused by the transformation of people's taste, it was concluded that the skeleton division method is not commutable in modern plan design.
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل تغییرات ناشی از تغییر ذائقه مردم، نتیجه گرفته شد که روش تقسیم اسکلت در طراحی طرح مدرن طراحی نشده است
[ترجمه گوگل]با تحلیل تغییرات ناشی از تغییر طعم و مزه مردم، نتیجه گیری شد که روش تقسیم اسکلت در طرح طراحی مدرن قابل تعویض نیست
7. This paper points out that the legacy of historical culture is precious spiritual resource to benefit humankind forever and can not be reproducible and commutable.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به این نکته اشاره می کند که میراث فرهنگ تاریخی، یک منبع معنوی ارزشمند است که برای همیشه به نفع بشریت باشد و نمی تواند قابل تکرار و تکرار باشد
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می دهد که میراث فرهنگی تاریخی، منابع معنوی ارزشمند است که برای همیشه به نفع بشریت است و نمی تواند قابل تجدید پذیر و قابل تغییر باشد
8. This paper mainly discuss some property of ring which fit into anti-commutative law, and arrive at a conclusion that anti-commutative law is commutable.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمده در مورد برخی از اموال حلقه ای بحث می کند که با قانون ضد جابجایی هماهنگ است و به این نتیجه می رسد که قانون ضد جابجایی آزاد است
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتا در مورد برخی از ویژگی های حلقه که در قانون ضد تعویض قرار می گیرند بحث می شود و نتیجه گیری می کند که قانون ضد تعویض قابل تعویض است
9. A central theorem to Cfengine is obtained in 2: simply put, do N operations N times and you'll converge to the desired state as long as the operations are convergent and commutable themselves.
[ترجمه ترگمان]یک قضیه مرکزی برای Cfengine در ساعت ۲ به دست می آید: به سادگی انجام دهید، N عملیات را انجام دهید و تا زمانی که عملیات همگرا و commutable باشند، به حالت مطلوب همگرا خواهید شد
[ترجمه گوگل]یک قاعده مرکزی به Cfengine در 2 به سادگی قرار داده شده، انجام N عملیات N بار و شما به دولت مورد نظر تا زمانی که عملیات همگرا و commuble خود هستند
10. Common law countries take compensation as a independent criminal judgment, at the same time combine perpetrator's victim compensation with suspended sentence and commutable sentence.
[ترجمه ترگمان]کشورهای حقوق عرفی به عنوان یک حکم مجرم مستقل حقوق می گیرند، در عین حال، مجرم قربانی جرم را با محکومیت معلق و محکومیت حبس ترکیب می کنند
[ترجمه گوگل]کشورهای مشترک قانون جبران خسارت به عنوان قضاوت مستقل جنایی را جبران می کنند، در عین حال جبران خسارت مجرمان را با حبس تعلیقی و حکم تعویضی ترکیب می کنند