کلمه جو
صفحه اصلی

shrug


معنی : شانه را بالا انداختن، بالا انداختن
معانی دیگر : (به نشان تردید یا تحقیر یا بی اعتنایی و غیره) شانه بالا انداختن، بی اعتنایی نشان دادن، شانه بالا اندازی، (زنانه) کت کوتاه، ژاکت کوتاه، کت پایین باز، منقب­ کردن، بالا انداختن شانه، مطلبی را فهماندن

انگلیسی به فارسی

شانه را بالا انداختن، منقبض کردن، بالا انداختن شانه، مطلبی را فهماندن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shrugs, shrugging, shrugged
• : تعریف: to raise and draw (the shoulders) inward to indicate one's lack of power over a situation, or one's lack of responsibility, concern, knowledge, or the like.

- I asked him why no one had ever tried solve these problems, but he just shrugged.
[ترجمه ترگمان] از او پرسیدم که چرا هیچ کس سعی نکرده این مشکلات را حل کند، اما او فقط شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه گوگل] من از او پرسیدم که چرا هیچکس سعی در حل این مشکلات نداشته است، اما او فقط شستشو داد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: shrug off
• : تعریف: to raise and draw the shoulders inward.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the motion of raising and drawing the shoulders inward.

(2) تعریف: an open, very short jacket or sweater worn by women.

• instance of raising and lowering the shoulders to express indifference or uncertainty
raise and lower the shoulders to express indifference or uncertainty
if you shrug your shoulders, you raise them to show that you are not interested in something or that you do not know or care about it. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the man nodded with a faint shrug of his shoulders. shrugs
if you shrug something off, you treat it as not important or serious.

مترادف و متضاد

شانه را بالا انداختن (فعل)
shrug

بالا انداختن (فعل)
toss, shrug

جملات نمونه

The shrug of her shoulder showed her contempt.

شانه بالا انداختن او حاکی از بی‌اعتنایی او بود.


He gave a shrug and went on smoking.

شانه‌ای بالا انداخت و به سیگار کشیدن ادامه داد.


1. shrug off
با بی اعتنایی روبرو شدن یا تلقی کردن،ناچیز شمردن،خم به ابرو نیاوردن

2. shrug one's shoulder
شانه بالا انداختن،بی اعتنایی از خود نشان دادن،اهمیت ندادن

3. the shrug of her shoulder showed her contempt
شانه بالا انداختن او حاکی از بی اعتنایی او بود.

4. he gave a shrug and went on smoking
شانه ای بالا انداخت و به سیگار کشیدن ادامه داد.

5. 'It'll be fine,' she replied, with a nonchalant shrug.
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی شانه هایش را بالا انداخت و جواب داد: همه چی درست می شه
[ترجمه گوگل]'او خوب است،' او پاسخ داد، با یک شل شدن ناخوشایند

6. With a mental shrug, he decided to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]در حالی که شانه بالا می انداخت، تصمیم گرفت حقیقت را بگوید
[ترجمه گوگل]با شستشوی ذهنی، تصمیم گرفت به حقیقت بگوید

7. Erica made a little deprecating shrug.
[ترجمه ترگمان]اریکا شانه بالا انداخت
[ترجمه گوگل]اریکا شل شدگی انگشتی را کم کرد

8. I admire the way she is able to shrug off unfair criticism.
[ترجمه ترگمان]من طرز نگاه کردن او را تحسین می کنم
[ترجمه گوگل]من تحسین می کنم که او قادر به انتقاد ناعادلانه است

9. I hope I can shrug off this cold before I go on holiday.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم قبل از رفتن به تعطیلات، از این سرما شانه بالا بزنم
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانم قبل از رفتن به تعطیلات این سرما را خفه کنم

10. She lifted her shoulders in a little shrug.
[ترجمه ترگمان]او شانه هایش را بالا انداخت و شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه گوگل]او شانه هایش را دراز کشید

11. Pam lifted her shoulders in a little shrug.
[ترجمه ترگمان]پم در حالی که شانه هایش را بالا می انداخت گفت:
[ترجمه گوگل]پام شانه هایش را دراز کشید

12. The boy gave a slight shrug and walked away.
[ترجمه ترگمان]پسر شانه ای بالا انداخت و دور شد
[ترجمه گوگل]پسر به آرامی خم شد و راه افتاد

13. We can't just shrug these objections off.
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم این objections رو نادیده بگیریم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم این اعتراضات را خاموش کنیم

14. The team have been able to shrug off their recent failures and perform well.
[ترجمه ترگمان]این تیم توانست شکست های اخیر خود را بالا نگه دارد و عملکرد خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]این تیم توانسته است شکست های اخیر خود را خنثی کند و عملکرد خوبی داشته باشد

I told him not to smoke, but he shrugged and lighted another cigarette.

به او گفتم که سیگار نکشد ولی او شانه بالا انداخت و یک سیگار دیگر روشن کرد.


She shrugged off all criticism and continued doing what she believed in.

او به انتقادات اعتنایی نکرد و مثل سابق طبق اعتقاد خود عمل کرد.


اصطلاحات

shrug off

با بی‌اعتنایی روبه‌رو شدن یا تلقی کردن، ناچیز شمردن، خم به ابرو نیاوردن


پیشنهاد کاربران

شانه بالا انداختن، shrug shoulders
You are doubtful, indifferent

شانه بالا زدن
مثلا
I send a shrug 🤷‍♀️ in her direction
من برایش شانه بالا زدم ب معنای در جریان نیستم

بدنسازی: شراگ
بالا دادن شانه ها
بالا انداختن شانه ها


کلمات دیگر: