1. Governments have to kick start the energy revolution by implementing renewable energy laws across the globe.
[ترجمه ترگمان]دولت ها باید با اجرای قوانین انرژی تجدیدپذیر در سرتاسر جهان، انقلاب انرژی را آغاز کنند
[ترجمه گوگل]دولت ها باید با اجرای قوانین انرژی تجدید پذیر در سرتاسر جهان، انقلاب انرژی را آغاز کنند
2. So all we need to do is to kick start the project and avoid the infamous Indian bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنها کاری که باید انجام دهیم این است که پروژه را شروع کنیم و از بروکراسی مشهور هند اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین همه ما باید انجام دهیم این است که شروع به اجرای پروژه و جلوگیری از بوروکراسی نامرتب هند کنیم
3. Kick start Your Day - Plan out tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فردا برنامه روز خود را شروع کنید
[ترجمه گوگل]شروع روز تولد - فردا برنامه ریزی کنید
4. The beautiful music video is to kick start the campaign "Save The Human". . . thank you to all who made this video available.
[ترجمه ترگمان]ویدیوی زیبای موسیقی شروع کمپین \"Save the Human\" است شما از همه کسانی که این ویدئو را در دسترس قرار دادید، تشکر کنید
[ترجمه گوگل]موزیک ویدئوی زیبا اینست که کمپین 'نجات انسان' را راه اندازی کنید از همه کسانی که این ویدیو را در اختیارتان قرار دادید تشکر می کنم
5. Exercise regularly a good way to kick start your life is with some cardiovascular exercises.
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن به طور مرتب یک روش خوب برای شروع زندگی خود با برخی تمرینات قلبی عروقی است
[ترجمه گوگل]ورزش به طور منظم یک راه خوب برای شروع زنگ زدن زندگی شما با برخی از تمرینات قلبی عروقی است
6. He also called on other travel companies to join in the effort to "kick start" business growth in similar ways.
[ترجمه ترگمان]او همچنین از شرکت های مسافرتی دیگر خواست تا در تلاش برای \"شروع\" رشد کسب وکار \" به شیوه های مشابه خود شرکت کنند
[ترجمه گوگل]او همچنین از شرکت های مسافرتی دیگر خواست تا در راه کسب درآمد از راه های مشابه به کار خود ادامه دهند
7. All wanted to help kick start medical humanities in a developing Asian country.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها خواهان کمک به شروع علوم انسانی در یک کشور در حال توسعه در کشورهای در حال توسعه هستند
[ترجمه گوگل]همه می خواستند کمک کنند تا علوم انسانی پزشکی را در یک کشور در حال توسعه آسیا آغاز کنند
8. Such unorthodoxy succeeds only if its purchases are temporary - and sufficient to kick start credit markets and the economy.
[ترجمه ترگمان]چنین unorthodoxy تنها در صورتی موفق می شود که خرید آن موقتی باشد - و کافی باشد تا بازار اعتباری و اقتصاد را شروع کند
[ترجمه گوگل]چنین انحرافی تنها زمانی موفق می شود که خرید آن موقتی باشد - و به اندازه کافی برای شروع بازار اعتبار و اقتصاد کافی است
9. Since 199 other autoimmune diseases have been treated successfully by suppressing the immune system and then transplanting blood stem cells to kick start fresh cell production of damaged tissue.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۱۹۹ بیماری خود ایمنی به طور موفقیت آمیز با سرکوب سیستم ایمنی درمان شده اند و سپس باعث پیوند زدن سلول های بنیادی خون برای شروع تولید سلول تازه از بافت آسیب دیده می شوند
[ترجمه گوگل]از سال 199، سایر بیماری های خودایمنی با سرکوب سیستم ایمنی درمان شده و سپس پیوند سلول های بنیادی خون به منظور جلوگیری از تولید سلول های جدید آسیب دیده با موفقیت درمان شده اند
10. In a week of landmark announcements, the company has managed to charm the Hewlett Foundation and kick start its strategic planning process.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در یک هفته از آگهی های تبلیغاتی موفق شده است تا بنیاد هیولت را افسون کرده و شروع به آغاز فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کند
[ترجمه گوگل]در یک هفته از نشانه های برجسته، این شرکت توانسته است بنیاد هیولت را جذب کند و روند برنامه ریزی استراتژیک خود را آغاز کند
11. He then asked the key question: "How were you able to kick start your life back in 2005 and begin your journey to a better more productive life?
[ترجمه ترگمان]سپس سوال کلیدی را پرسید: \" چطور توانستی زندگی خود را در سال ۲۰۰۵ شروع کنی و سفر خود را با زندگی پربار تری آغاز کنی؟
[ترجمه گوگل]سپس سوال اصلی را پرسید: «چگونه توانستید زندگی خود را در سال 2005 شروع کنید و سفر خود را به یک زندگی پربارتر از زندگی آغاز کنید؟
12. While doubts lingered about the ability of bond purchases to kick start a moribund economy, there was a sense in the market that the Fed was open to doing more if the recovery remains sluggish.
[ترجمه ترگمان]در حالی که شک و تردیدهای مربوط به توانایی خرید اوراق قرضه برای شروع یک اقتصاد رو به رو در رو به رو بود، در بازار احساس وجود داشت که اگر بهبودی به کندی باقی بماند، بانک مرکزی برای انجام بیشتر باز خواهد بود
[ترجمه گوگل]در حالی که شک و تردید در مورد توانایی خرید اوراق قرضه برای شروع یک اقتصاد ناامید شده بود، در بازار حاکم بود که فدرال رزرو برای انجام کارهای بیشتر باز است، اگر بازدهی باقی مانده باشد
13. Kylie's mum Carol, could probably take a lot of credit for helping kick start Kylie's acting career.
[ترجمه ترگمان]مادر کایلی کارول، احتمالا می توانست اعتبار زیادی برای کمک به شروع فعالیت بازیگری کایلی به دست آورد
[ترجمه گوگل]کولی مامان کارول، احتمالا می تواند اعتبار زیادی برای کمک به شروع به کار شروع به کار حرفه ای کایللی
14. The following are six tips to help you on your journey to get that degree or certification you've always wanted and give your career a kick start.
[ترجمه ترگمان]در ادامه شش نکته برای کمک به شما در سفر برای رسیدن به این مدرک و یا صدور گواهی نامه که همیشه می خواستید و به شغل خود یک ضربه آغاز کنید آورده شده است
[ترجمه گوگل]زیر شش راهنمایی است که برای کمک به شما در سفر خود برای گرفتن مدرک یا گواهینامه ای که همیشه می خواستید را به دست آورید و کار خود را شروع کنید