کلمه جو
صفحه اصلی

pestilence


معنی : افت، طاعون، بیماری طاعون، ناخوشی همه جاگیر
معانی دیگر : (به ویژه طاعون) همه گیری، کشندگی

انگلیسی به فارسی

بیماری طاعون، ناخوشی همه جاگیر، افت


مورچه، طاعون، بیماری طاعون، افت، ناخوشی همه جاگیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an epidemic, usu. deadly, disease; plague.
مشابه: pest, plague

- This terrible pestilence was responsible for the deaths of millions of people.
[ترجمه ترگمان] این طاعون وحشتناک مسئول مرگ میلیون ها نفر بود
[ترجمه گوگل] این آفت وحشتناک مسئول مرگ میلیونها نفر بود

(2) تعریف: something evil or pernicious in effect.
مشابه: enemy, evil, malady, plague, poison, scourge

• epidemic disease, plague; something that is damaging, something destructive
pestilence or a pestilence is a disease that spreads quickly and kills large numbers of people; a formal word.

مترادف و متضاد

افت (اسم)
drop, downfall, fall, pest, blight, plague, slump, pestilence, slippage

طاعون (اسم)
pest, plague, bubonic plague, pestilence, lues

بیماری طاعون (اسم)
pestilence

ناخوشی همه جاگیر (اسم)
pestilence, qualm

epidemic


Synonyms: contagion, disease, endemic, infection, outbreak, plague, rash, scourge, sickness, virus


جملات نمونه

1. He who desires but acts not, breeds pestilence.
[ترجمه ترگمان]او که آرزو دارد، اما نه عمل می کند، طاعون را از بین می برد
[ترجمه گوگل]کسی که میل می کند، اما نمی کند، مریض می کند

2. The report states that vandalism is a pestilence which must be stamped out.
[ترجمه ترگمان]گزارش ایالت that بیماری است که باید از بین برود
[ترجمه گوگل]این گزارش می گوید که خرابکاری یک ماری است که باید از بین رفته باشد

3. A pestilence swept over the country.
[ترجمه دکتر رجایی] یک آفت سراسر کشور را فراگرفته بود.
[ترجمه ترگمان]طاعون سراسر کشور را فراگرفته بود
[ترجمه گوگل]یک آفت در سراسر کشور پوشانده شده است

4. In return Apollo sent a pestilence, and Poseidon the sea serpent.
[ترجمه ترگمان]در عوض، اپولو او را از بین برد و آن مار دریایی را از آن بیرون کشید
[ترجمه گوگل]در عوض آپولو یک مورچه را فرستاد و پوزیدون مار در دریا

5. To the disorder caused by pestilence, other pressures were added in the late fourteenth century.
[ترجمه ترگمان]طاعون و فشارهای دیگر در اواخر قرن چهاردهم به این بیماری افزوده شد
[ترجمه گوگل]به اختلال ناشی از مورچه، در اواخر قرن چهاردهم فشارهای دیگری نیز اضافه شد

6. Pestilence and devastation would march across the land; and the four horsemen ride the sky.
[ترجمه ترگمان]ویرانی و ویرانی در سراسر زمین به حرکت در می آید؛ و چهار سوارکار در حال سوار شدن به آسمان هستند
[ترجمه گوگل]مورچه و خرابکاری در سرتاسر سرزمین مارش می شوند؛ و چهار اسب سواری آسمان

7. He was the one who released famine, pestilence and all the other evils into the world.
[ترجمه ترگمان]او کسی بود که قحطی، طاعون و تمام چیزهای دیگر را در جهان رها کرد
[ترجمه گوگل]او کسی بود که قحطی، مری و دیگر شرارت ها را در جهان منتشر کرد

8. There is the source of the recurring pestilence.
[ترجمه ترگمان]این سرچشمه آن بیماری است که از آن سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]منبع آفت در حال تکرار است

9. The next were pestilence, windstorm, frost hail, hailstorm and earthquake.
[ترجمه ترگمان]روز بعد از طاعون و باران و باران و باران و باران می بارید
[ترجمه گوگل]بعدا مورچه، باد صاف، گره یخ زده، گرگ و زمین لرزه بود

10. Power, like a desolating pestilence, pollutes whatever it touches---Percy Bysshe Shelley, English Romantic poet.
[ترجمه ترگمان]قدرت، مانند a desolating، هر چه را که لمس می کند آلوده می کند - - پرسی Bysshe شلی، شاعر رمانتیک انگلیسی
[ترجمه گوگل]قدرت، مانند یک ماریو ویرانگر، آلوده هر چیزی که آن را لمس --- پرسی Bysshe Shelley، شاعر رمانتیک انگلیسی

11. A pestilence was raging in that area.
[ترجمه ترگمان]طاعون در آن ناحیه متلاطم بود
[ترجمه گوگل]در این ناحیه مریخ زدگی شد

12. Floods, droughts, famine, war, pestilence, plagues, and economic booms and busts are familiar companions in the up-and-down cycle of human history.
[ترجمه ترگمان]سیل، خشکسالی، قحطی، جنگ، طاعون، طاعون، و رونق اقتصادی رفقای صمیمی در چرخه بالا و پایین تاریخ بشر هستند
[ترجمه گوگل]سیل، خشکسالی، قحطی، جنگ، آفت زدگی، انفجار، و رونق اقتصادی و اتوبوس ها، همسایگان آشنا در چرخه بالا و پایین تاریخ بشر هستند

13. AIDS is becoming No. l pestilence of threatening the human survival.
[ترجمه ترگمان]ایدز در حال تبدیل شدن به بیماری l است که بقای انسان را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]ایدز در حال تبدیل شدن به عواقب تهدید بقای انسان است

14. Pestilence was known to have been foreboded by a shower of crimson light.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که از زیر نور قرمز رنگ قرمز شده است
[ترجمه گوگل]شناخته شده است که سوسن با دوش نور سبز پیش بینی شده است

15. Racism is a pestilence at the heart of the nation.
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی یک بیماری همه گیر در قلب کشور است
[ترجمه گوگل]نژاد پرستی یک مریض در قلب ملت است

پیشنهاد کاربران

نام یکی از چهار سوار آخرالزمان



کلمات دیگر: