unsullied
unsullied
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sullied.
• مشابه: clean, pristine, virgin, virginal
• مشابه: clean, pristine, virgin, virginal
• not stained, pure
something that is unsullied has not been spoiled or made less pure by the addition of something unpleasant or unacceptable; a literary word.
something that is unsullied has not been spoiled or made less pure by the addition of something unpleasant or unacceptable; a literary word.
جملات نمونه
1. Purism was to be unsullied by ornament, fantasy or individuality and was to be inspired by the machine.
[ترجمه ترگمان]purism باید از تزیینات، فانتزی یا فردیت پاک شود و از ماشین الهام گرفته باشد
[ترجمه گوگل]Purism باید توسط تزئینات، فانتزی یا فردیت نامحدود باشد و از طریق ماشین الهام گرفته شود
[ترجمه گوگل]Purism باید توسط تزئینات، فانتزی یا فردیت نامحدود باشد و از طریق ماشین الهام گرفته شود
2. A view, in other words, unsullied by buildings with the names of individuals carved in stone on their facades.
[ترجمه ترگمان]یک نما، به عبارت دیگر، بدون لکه با نام افراد حکاکی شده بر روی سنگ بر روی نمای آن ها
[ترجمه گوگل]یک نظر، به عبارت دیگر، توسط ساختمان هایی که اسامی افراد حکاکی شده روی سنگ در نمای داخلی آنها نیست، نامعلوم است
[ترجمه گوگل]یک نظر، به عبارت دیگر، توسط ساختمان هایی که اسامی افراد حکاکی شده روی سنگ در نمای داخلی آنها نیست، نامعلوم است
3. He smiled, unsullied by doubt.
[ترجمه ترگمان]بدون شک لبخند زد
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و شک نکرد
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و شک نکرد
4. An unsullied safety record swelled pride in Concorde's technical achievement as the years passed.
[ترجمه ترگمان]سابقه امنیتی بدون لکه به دستاوردهای تکنیکی کنکورد در گذشت سال ها افزایش یافت
[ترجمه گوگل]سابقه ایمنی بی نظیر در طول سال های گذشته افتخار زیادی در پیشرفت فنی Concorde داشت
[ترجمه گوگل]سابقه ایمنی بی نظیر در طول سال های گذشته افتخار زیادی در پیشرفت فنی Concorde داشت
5. In contrast, Chinese banks, apparently unsullied by losses, have expanded their loan portfolios.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بانک های چینی، ظاهرا با زیان، سبدهای وام خود را توسعه داده اند
[ترجمه گوگل]در مقابل، بانک های چینی، ظاهرا با زیان های نامعلوم، اوراق قرضه وام خود را گسترش داده اند
[ترجمه گوگل]در مقابل، بانک های چینی، ظاهرا با زیان های نامعلوم، اوراق قرضه وام خود را گسترش داده اند
6. They had been gelded and made into Unsullied.
[ترجمه ترگمان] اونا \"gelded\" بودن و \"Unsullied\" بودن
[ترجمه گوگل]آنها درون دروازه قرار گرفته و ساخته شده اند به نام Unsullied
[ترجمه گوگل]آنها درون دروازه قرار گرفته و ساخته شده اند به نام Unsullied
7. Furthermore, unsullied whiteness refers to cleanliness and courtesy. Therefore, white gloves give passengers good impression.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این سفیدی پاک به تمیزی و نزاکت اشاره می کند بنابراین، دستکش های سفید تاثیر خوبی بر مسافران می گذارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، whiteness unsullied اشاره به پاکیزگی و حسن نیت ارائه میدهد بنابراین، دستکش های سفید به مسافران حس خوب را می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، whiteness unsullied اشاره به پاکیزگی و حسن نیت ارائه میدهد بنابراین، دستکش های سفید به مسافران حس خوب را می دهد
8. He will do anything to keep it unsullied and save his fine reputation.
[ترجمه ترگمان]او هرکاری برای پاک کردن آن انجام خواهد داد و شهرت خوب او را حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او هر کاری می کند تا آن را بی اعتبار نگه دارد و شهرت خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او هر کاری می کند تا آن را بی اعتبار نگه دارد و شهرت خوبی داشته باشد
9. He's a person of noble nature and unsullied character.
[ترجمه ترگمان]اون آدم پاک و بی unsullied
[ترجمه گوگل]او فردی از طبیعت شریف و شخصیت بی نظیر است
[ترجمه گوگل]او فردی از طبیعت شریف و شخصیت بی نظیر است
10. She's a girl of noble and unsullied character.
[ترجمه ترگمان]اون یه دختر نجیب و بی unsullied
[ترجمه گوگل]او یک دختر از شخصیت نجیب و نامحدود است
[ترجمه گوگل]او یک دختر از شخصیت نجیب و نامحدود است
11. The unsullied and shining floor was paved with white mosaics.
[ترجمه ترگمان]زمین سفید و سفید با موزائیک های سفید فرش شده بود
[ترجمه گوگل]کف بی نظیر و درخشان با موزاییک های سفالی هموار شده بود
[ترجمه گوگل]کف بی نظیر و درخشان با موزاییک های سفالی هموار شده بود
12. He's an unsullied tax collector.
[ترجمه ترگمان]اون یه کلکسیونر مالیاتی بود
[ترجمه گوگل]او جمع مالیاتی نامحدود است
[ترجمه گوگل]او جمع مالیاتی نامحدود است
13. To all outward appearance, he looked benign enough, with a mild, unsullied face, the perfect choirboy.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به ظاهر ظاهری مهربان، با قیافه ای آرام و بدون لکه، و یک جای کوچک عجیب و غریب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به هر ظاهر بیرونی، او به اندازه کافی خوشحال بود، با یک چهره ملایم و ملایم، کوربوی کامل
[ترجمه گوگل]به هر ظاهر بیرونی، او به اندازه کافی خوشحال بود، با یک چهره ملایم و ملایم، کوربوی کامل
14. It results from a process of logical, deductive reasoning, unsullied by personal feelings or practicalities.
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک فرآیند منطقی و قیاسی، بدون لکه از طریق احساسات شخصی و یا وضعیت عملی می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه از یک فرایند استدلال منطقی و استنتاجی است که توسط احساسات شخصی یا عملیات های غیرقابل انعطاف انجام می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه از یک فرایند استدلال منطقی و استنتاجی است که توسط احساسات شخصی یا عملیات های غیرقابل انعطاف انجام می شود
پیشنهاد کاربران
آویژه، پاک، خالص، بی نقص، کامل، دست نخورده
تطهیرشده، پاک شده
کلمات دیگر: