کلمه جو
صفحه اصلی

dishwasher


معنی : ماشین ظرفشویی، ظرفشو، کارگر طرفشو
معانی دیگر : ماشین طرفشویی، علوم مهندسى : ماشین طرفشویى

انگلیسی به فارسی

ظرفشو، کارگر طرفشو، ماشین طرفشویی


ماشین ظرفشویی، ظرفشو، کارگر طرفشو


انگلیسی به انگلیسی

• machine for washing dishes; one employed to wash dishes
a dishwasher is a machine that washes dishes, plates, cutlery, etc.
machine for washing dishes; one employed to wash dishes

مترادف و متضاد

ماشین ظرفشویی (اسم)
dishwasher

ظرفشو (اسم)
dishwasher

کارگر طرفشو (اسم)
dishwasher

جملات نمونه

1. The dishwasher is a wonderful invention.
[ترجمه یلدا] ماشین ظرفشویی یک اختراع عالی است
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی یک اختراع شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یک اختراع فوق العاده است

2. It wastes energy to run the dishwasher half empty.
[ترجمه ترگمان]انرژی را هدر می دهد تا ماشین ظرفشویی را خالی کند
[ترجمه گوگل]این انرژی برای اجرای ماشین ظرفشویی را خالی می کند

3. The dishwasher has been a real blessing!
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی یه نعمت واقعی بوده
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یک برکت واقعی است!

4. A dishwasher can save much labour.
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی می تواند نیروی کار زیادی را ذخیره کند
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی می تواند کار زیادی را ذخیره کند

5. Read the manufacturer's instructions before using your new dishwasher.
[ترجمه ترگمان]قبل از استفاده از ماشین ظرفشویی، دستورالعمل کارخانه سازنده را بخوانید
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از ماشین ظرفشویی جدید، دستورالعمل های تولید کننده را بخوانید

6. We bought the dishwasher on credit.
[ترجمه ترگمان]ما the ماشین dishwasher رو خریدیم
[ترجمه گوگل]ما ماشین ظرفشویی را در اعتبار خریداری کردیم

7. Leona put some detergent into the dishwasher, shut the door and pressed the switch.
[ترجمه ترگمان]او مایع ظرف شویی را در ماشین ظرف شویی گذاشت و در را بست و کلید را فشار داد
[ترجمه گوگل]لئون یک شوینده را به ماشین ظرفشویی گذاشت، درب را بست و کلید را فشار داد

8. The dishwasher has worn the glaze off the china.
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی glaze رو از چینی درآورده
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی لعاب چین را پوشانده است

9. We bought a dishwasher to make life easier.
[ترجمه ترگمان]ما یک ماشین ظرفشویی را خریدیم تا زندگی را آسان تر کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک ماشین ظرفشویی برای زندگی ساده تر خریدیم

10. You would save time with a dishwasher.
[ترجمه ترگمان]تو باید زمان رو با ماشین dishwasher صرفه جویی کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید با یک ماشین ظرفشویی را صرفه جویی کنید

11. I can manage without a dishwasher.
[ترجمه ترگمان]بدون ماشین ظرفشویی هم میتونم مدیریت کنم
[ترجمه گوگل]من بدون ماشین ظرفشویی می توانم مدیریت کنم

12. Our dishwasher is the latest model .
[ترجمه ترگمان]ماشین ظرفشویی ما آخرین مدل است
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی ما آخرین مدل است

13. Will you help me load the dishwasher?
[ترجمه ترگمان]کم کم می کنی ماشین ظرفشویی رو پر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا به ماشین ظرفشویی خود کمک می کنید؟

14. This dishwasher can be built in.
[ترجمه ترگمان]این ماشین ظرفشویی را می توان ساخت
[ترجمه گوگل]این ماشین ظرفشویی را می توان در

15. Dish washer is one of the appliances.
[ترجمه ترگمان]ماده واشر یکی از لوازم خانگی است
[ترجمه گوگل]ماشین ظرفشویی یکی از لوازم خانگی است

16. I'll just get these dishes washed and then I'll come.
[ترجمه ترگمان]فقط این ظرف ها رو شستم و بعدش می ام
[ترجمه گوگل]من فقط این ظرف ها را شسته ام و سپس من می آیم

17. I remember the periods that he went through, dish washing and doing house work and those kind of things.
[ترجمه ترگمان]دوره هایی را که او از آن عبور می کرد، شستن ظرف ها و کاره ای خانه و این جور چیزها را به یاد دارم
[ترجمه گوگل]من دوره هایی را که او گذشت، شستن ظرف ها و انجام کارهای خانه و این نوع چیزها را به یاد می آورم

18. For dish washing, two plastic containers were filled with lake water, one with soap and the other for rinsing.
[ترجمه ترگمان]برای شستن ظرف ها، دو کانتینر پلاستیکی با آب دریاچه، یکی با صابون و دیگری برای شستشو پر شدند
[ترجمه گوگل]برای شستن ظرف دو ظروف پلاستیکی با آب دریاچه، یکی با صابون و دیگری برای شستشو پر شده است

19. O'Hara's bed was made and the dishes washed.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب اوها را درست شده بود و ظرف ها شسته شده بود
[ترجمه گوگل]تخت اوهارا ساخته شده و ظرف ها شسته شده است

20. Yes, just put your plate in the dish washer, please.
[ترجمه ترگمان] آره، فقط پلاک ماشین لباسشویی رو بذار تو ماشین لباسشویی لطفا
[ترجمه گوگل]بله، فقط صفحه خود را در ماشین ظرفشویی قرار دهید، لطفا

21. It also has a nice dish washer and microwave oven.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک ماشین ظرف شویی خوب و فر مایکروویو نیز دارد
[ترجمه گوگل]همچنین دارای یک ماشین ظرفشویی و اجاق مایکروویو می باشد

22. His house is replete with domestic appliances, like air - conditioner, washing machine, refrigerator, dish washer, etc.
[ترجمه ترگمان]خانه اش مملو از وسایل خانگی، مانند تهویه مطبوع، ماشین لباس شویی، یخچال، واشر ظرف غذا و غیره است
[ترجمه گوگل]خانه اش با لوازم خانگی، مانند تهویه هوا، ماشین لباسشویی، یخچال و فریزر، ماشین ظرفشویی و غیره تکمیل شده است

23. A kitchen full of electrical appliances, eg a washing - machine, dish washer, liquidizer, etc.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه پر از وسایل الکتریکی مثل ماشین لباس شویی، واشر ظرف غذا، liquidizer و غیره
[ترجمه گوگل]آشپزخانه پر از لوازم الکتریکی، به عنوان مثال یک ماشین لباسشویی، ماشین ظرفشویی، انحلال دهنده و غیره

پیشنهاد کاربران

ماشین ظرف شویی

Amachine that wash dirty dish

ماشین ظرفشویی، کارگر ظرف شور


کلمات دیگر: