ترش
sourness
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• acidity, sour flavor; bitterness, disillusionment, resentment
جملات نمونه
1. The sourness of old rubbish fires hangs in the air.
[ترجمه ترگمان]بوی ترش of کهنه در هوا معلق است
[ترجمه گوگل]ترشحات زباله های زباله های قدیمی در هوا آویزان است
[ترجمه گوگل]ترشحات زباله های زباله های قدیمی در هوا آویزان است
2. Heart burn, regurgitation of sourness at times.
[ترجمه ترگمان]قلب او را به سوزش می اندازد، و گاهی ترش می کند
[ترجمه گوگل]سوزش قلب، گلودرد در زمان گرسنگی
[ترجمه گوگل]سوزش قلب، گلودرد در زمان گرسنگی
3. A rice wine would reduce sourness if vinegar is added too much in cooking.
[ترجمه ترگمان]اگر سرکه به مقدار زیادی در آشپزی اضافه شود، شراب برنج کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]شراب برنج اگر سرکه بیش از حد در آشپزی اضافه شود، ترشح می کند
[ترجمه گوگل]شراب برنج اگر سرکه بیش از حد در آشپزی اضافه شود، ترشح می کند
4. There are but five flavors in life - sourness, sweetness, bitterness, spiciness and saltiness. For those who have lived in Yantian for generations, the primary flavor is saltiness.
[ترجمه ترگمان]تنها پنج طعم در زندگی وجود دارد: ترش کردن، شیرینی، تلخی، spiciness و saltiness برای آن هایی که برای نسل ها در Yantian زندگی کرده اند، طعم اولیه saltiness است
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشح، شیرینی، تلخ و شیرین بودن برای کسانی که در نسل های Yantian زندگی می کنند، عطر و طعم اولیه شور است
[ترجمه گوگل]در زندگی فقط پنج طعم وجود دارد - ترشح، شیرینی، تلخ و شیرین بودن برای کسانی که در نسل های Yantian زندگی می کنند، عطر و طعم اولیه شور است
5. The sourness of a moment earlier was gone, a warmth and gratitude replacing it.
[ترجمه ترگمان]بوی ترش یک لحظه قبل از بین رفته بود، گرما و قدردانی جایگزین آن شد
[ترجمه گوگل]ترشح یک لحظه پیش از آن رفته بود، گرما و قدردانی آن را جایگزین کرد
[ترجمه گوگل]ترشح یک لحظه پیش از آن رفته بود، گرما و قدردانی آن را جایگزین کرد
6. It has dark color and sweet smell, medium sourness, well controlled aftertaste, no acerbity.
[ترجمه ترگمان]این رنگ، رنگ تیره و بوی خوش، ترش رویی متوسط، aftertaste کنترل شده و نه acerbity دارد
[ترجمه گوگل]آن دارای رنگ تیره و بوی شیرین، متوسط خارش، خوب پس از گلدهی، بدون آستیگماتیسم است
[ترجمه گوگل]آن دارای رنگ تیره و بوی شیرین، متوسط خارش، خوب پس از گلدهی، بدون آستیگماتیسم است
7. She is a woman with no sourness.
[ترجمه ترگمان]او زنی است که ترش نیست
[ترجمه گوگل]او یک زن بدون ترش است
[ترجمه گوگل]او یک زن بدون ترش است
8. And soon afterwards, I light to bite it, sourness and sweet juice wonder in mouth.
[ترجمه ترگمان]و کمی بعد، آن را گاز می گیرم، ترش و شیرین و شیرین در دهان
[ترجمه گوگل]و به زودی پس از آن، من نور را به آن نیش می زنم، ترش و آب شیرین تعجب در دهان
[ترجمه گوگل]و به زودی پس از آن، من نور را به آن نیش می زنم، ترش و آب شیرین تعجب در دهان
9. The human tongue also detects saltiness, sourness, bitterness, and savoriness.
[ترجمه ترگمان]زبان انسانی نیز saltiness، ترش کردن، تلخی و savoriness را شناسایی می کند
[ترجمه گوگل]زبان انسانی همچنین نمک، ترشح، تلخ و گرسنگی را تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]زبان انسانی همچنین نمک، ترشح، تلخ و گرسنگی را تشخیص می دهد
10. It radiated sourness and selfishness.
[ترجمه ترگمان]این اثر بوی ترش و selfishness را از خود ساطع می کرد
[ترجمه گوگل]این باعث جذب و خودخواهی می شود
[ترجمه گوگل]این باعث جذب و خودخواهی می شود
11. A wry and comical early cynicism rapidly transforms into an overwhelming sense of sourness.
[ترجمه ترگمان]یک بدبینی زودرس و مضحک به سرعت به یک حس ترش ترش تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]سرگیجه های زودرنج و ترسناک به سرعت در حال تبدیل شدن به یک حس غریب از ترشح است
[ترجمه گوگل]سرگیجه های زودرنج و ترسناک به سرعت در حال تبدیل شدن به یک حس غریب از ترشح است
12. Thankfully he was too dim to perceive the effect he had on his beloved and puffed smoke lovingly at every sourness.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که بیش از آن تاریک بود که متوجه تاثیری که روی محبوبش کرده بود و با اشتیاق هر روز بوی ترش می داد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او خیلی دنگ بود تا تاثیری که او بر روی دود دوست داشتنی و پف کرده اش داشت با عشق ورزیدن در هر ماهه احساس کند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او خیلی دنگ بود تا تاثیری که او بر روی دود دوست داشتنی و پف کرده اش داشت با عشق ورزیدن در هر ماهه احساس کند
13. The embalmers' perfume filled the room, tinged with a slight sourness which smelt repellent.
[ترجمه ترگمان]عطر نا embalmers اتاق را پر کرد و با ترش رویی که بوی زننده می داد
[ترجمه گوگل]عطر های مرطوب کننده اتاق را پر می کند، که با کمی ترشح می شود و منقبض می شود
[ترجمه گوگل]عطر های مرطوب کننده اتاق را پر می کند، که با کمی ترشح می شود و منقبض می شود
14. Bregawn's temperament got the better of him the following season, and on his racecourse appearances he displayed increasing sourness.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی Bregawn، فصل بعد را بهتر کرد، و در ظاهر his رو به افزایش ترش کرد
[ترجمه گوگل]خلق و خوی Bregawn در فصل بعد بهتر از او بود، و در نمایش های مسابقه خود را نشان داد افزایش ترشح هورمون
[ترجمه گوگل]خلق و خوی Bregawn در فصل بعد بهتر از او بود، و در نمایش های مسابقه خود را نشان داد افزایش ترشح هورمون
پیشنهاد کاربران
ترشی
ترشرویی
کلمات دیگر: