کلمه جو
صفحه اصلی

encouragingly


ازراه تشویق

انگلیسی به فارسی

تشویق


انگلیسی به انگلیسی

• in an encouraging manner, in a heartening manner

جملات نمونه

1. My mother smiled encouragingly at me as I went up on stage.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در صحنه بالا می رفتم مادرم به من لبخند دلگرم کننده ای زد
[ترجمه گوگل]وقتی روی صحنه رفتم، مادرم به من دلداری داد لبخندی زد

2. "You're doing really well," her midwife said encouragingly.
[ترجمه ترگمان]قابله با لحنی دلگرم کننده گفت: \" شما واقعا خوب عمل می کنید \"
[ترجمه گوگل]ماما گفت: 'شما واقعا خوب کار می کنید '

3. " Go on, " he said encouragingly to his student.
[ترجمه ترگمان]او با تشویق به دانشجوی خود گفت: \" ادامه بده \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'برو،' به دانشجوی خود دلگرم کننده گفت

4. But the new West Indies proved encouragingly resilient, repeatedly getting up off the canvas to deliver the final knockout punch.
[ترجمه ترگمان]اما هند غربی جدید، که به طور دلگرم کننده ای ثابت شده بود، مرتبا از چادر بلند می شد تا ضربه نهایی را به پایان برساند
[ترجمه گوگل]اما غرب اریدهای جدید ثابت کرد که مقاوم به نظر می رسد، بارها بلند شدن از بوم برای ارائه نهایی ضربه نهایی

5. The attendance was encouragingly high.
[ترجمه ترگمان]حضور او را تشویق می کرد
[ترجمه گوگل]حضور بسیار زیاد بود

6. As if she reads his mind, she moans encouragingly.
[ترجمه ترگمان]او با لحن تشویق امیزی می گوید: انگار که ذهن او را می خواند
[ترجمه گوگل]اگر ذهن او را بخواند، او دلگرم است

7. Encouragingly the past couple of months have seen an upturn in measured revenues.
[ترجمه ترگمان]در طی چند ماه گذشته شاهد وضع احسن عواید اندازه گیری شده بوده ایم
[ترجمه گوگل]تشویق چند ماه گذشته افزایش درآمدهای اندازه گیری شده را تجربه کرده است

8. Against all expectations, the theatre reopened to encouragingly large audiences.
[ترجمه ترگمان]در مقابل تمام انتظارات، تئاتر به تشویق مخاطبان زیادی بازگشایی شد
[ترجمه گوگل]در مقابل تمام انتظارات، تئاتر به تماشاگران تشویق کننده باز می گردد

9. Hezekiah spoke encouragingly to all the Levites showed good understanding of the service of the LORD.
[ترجمه ترگمان]Hezekiah با همه the که از خدمت خداوند به آن واقف بودند با لحنی دلگرم کننده سخن می گفت
[ترجمه گوگل]حزقیا با تشویق همه سخنان سخنرانی خوبی از خدمت خداوند نشان داد

10. Encouragingly, Mr Erdogan is dropping hints that he will move in this direction.
[ترجمه ترگمان]Encouragingly، آقای اردوغان در حال حذف اشاراتی است که او در این مسیر حرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آقای اردوغان مشتاقانه یادآوری می کند که وی در این مسیر حرکت خواهد کرد

11. Encouragingly, hedge funds are itching to take advantage of the attractive financing terms.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، صندوق های تامینی برای استفاده از شرایط مالی جذاب به خارش افتاده هستند
[ترجمه گوگل]با تشویق، صندوق های صدور گواهینامه برای استفاده از شرایط مالی جذاب خارش می گیرند

12. Come, dearest child!'said Hester encouragingly, and stretching out both her arms.
[ترجمه ترگمان]بیا، عزیزم! هستر در حالی که هر دو دستش را دراز می کرد گفت:
[ترجمه گوگل]بیا، عزیزترین فرزند! هستر را تشویق کرد و هر دو دستش را کشید

13. But, most encouragingly, there'd been no sign of any recurrence of the hallucinations.
[ترجمه ترگمان]اما، بیشتر تشویق، هیچ نشانه ای از بازگشت توهم نبود
[ترجمه گوگل]اما، بیشترین تشویق، نشانه ای از تجدید توهم ها نیست

14. He was encouragingly cheered by the crowd.
[ترجمه ترگمان]او با تشویق جمعیت تشویق شده بود
[ترجمه گوگل]او تشویق شد که جمعیت را تشویق کند

پیشنهاد کاربران

امیدبخش/ نویددهنده

با شوق دلگرم کننده

با خوش بینی، با دلگرمی

از راه دلگرمی - از راه تشویق - امیددادن


کلمات دیگر: