کلمه جو
صفحه اصلی

unperturbed

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of perturbed.
متضاد: unsettled
مشابه: pacific

• not perturbed, not worried

جملات نمونه

1. John seemed unperturbed by the news.
[ترجمه ترگمان]جان از این خبر ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]جان به نظر می رسد اخبار را نگران کننده به نظر می رسد

2. She seemed unperturbed by the news.
[ترجمه ترگمان]از این خبر ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که خبرش ناکارآمد بود

3. But management seemed unperturbed, claiming that shareholders needed a stronger share price, which called for lower operating costs.
[ترجمه ترگمان]اما مدیریت با این ادعا که سهامداران نیاز به یک قیمت سهام قوی تر دارند، که خواستار هزینه های عملیاتی کم تر است، نا آرامی به نظر رسید
[ترجمه گوگل]اما مدیریت به نظر می رسید غیرقابل تحمل بود، ادعا کرد که سهامداران نیاز به سهم بیشتری داشتند که باعث کاهش هزینه های عملیاتی شد

4. However, team members seem unperturbed by the prospect.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اعضای تیم تحت تاثیر این چشم انداز قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]با این حال، اعضای تیم به نظر نمی رسد با چشم انداز

5. Franco was, therefore, unperturbed by the manifesto issued by Don Juan in Lausanne on 19 March 194
[ترجمه ترگمان]بنابراین فرانکو در بیانیه صادره توسط دون خوان در لوزان در ۱۹ مارس ۱۹۴ به آرامی تحت تاثیر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرانکو توسط مانیفست صادر شده توسط دون جوان در لوزان در 19 مارس 194 نتوانسته است

6. But the cabinet doves seemed unperturbed.
[ترجمه ترگمان]اما کبوتران خونسرد به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]اما کبوتر کبوتر به نظر می رسید unperturbed

7. Rex, unperturbed, quickly stripped off naked to wash himself and his clothes in the deluge of fresh water.
[ترجمه ترگمان]رکس در حالی که نگران بود، به سرعت لخت شد تا خود را بشوید و خود را بشوید و در سیل آب آشامیدنی، لباس های خود را بشوید
[ترجمه گوگل]Rex، unperturbed، به سرعت از برهنه خارج شد تا خود را بپوشاند و لباسش را در سیل آب شیرین بپوشاند

8. Franco remained unperturbed, even satisfied.
[ترجمه ترگمان]فرانکو، حتی راضی، همچنان آرام باقی ماند
[ترجمه گوگل]فرانکو همچنان ناپدید شد و حتی راضی شد

9. Unperturbed, she continued surveying the hotel foyer.
[ترجمه ترگمان]مرد مثل همیشه به راهروی هتل نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او نگران نباشید، او همچنان در حال بررسی فضای هتل است

10. We express the correspondence between the perturbed and unperturbed energies by an equation.
[ترجمه ترگمان]ما رابطه بین انرژی های آشفته و آشفته را با یک معادله بیان می کنیم
[ترجمه گوگل]ما مکاتبات بین انرژی های مضر و ناپیوسته را با معادله بیان می کنیم

11. Unperturbed, some yaks and goats quietly graze, while a brutish dog goes berserk, tugging dementedly at a rope in an effort to get free and kill me.
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه، بعضی از بزها و بزها به آرامی چرا چرا، در حالی که یک سگ بی شعور از کوره در می رود و یک طناب را به یک طناب می کشد تا مرا آزاد کند و مرا بکشد
[ترجمه گوگل]ناتوانی، بعضی از یوک ها و بز ها بی سر و صدا می چرخه، در حالی که یک سگ خشن می رود berserk، تکان دادن به طرز وحشیانه در طناب در تلاش برای آزاد کردن و کشتن من

12. An unperturbed electronic system will seek its most stable situation.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم الکترونیکی نا آرام به دنبال بهترین وضعیت خود خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک سیستم الکترونیکی بی نظیر به دنبال وضعیت پایدار خود خواهد بود

13. This sad news, so unperturbed seasoned politician off her balance.
[ترجمه ترگمان]این خبر غم انگیز، این بود که هیچ سیاست مدار حسابی از تعادل خود راضی نبود
[ترجمه گوگل]این خبر غم انگیز، بنابراین سیاستمدار غافلگیر نشده از تعادل خود را

14. The news had shattered him, but Vivian was unperturbed.
[ترجمه ترگمان]این خبر او را از هم جدا کرده بود، اما ویویان unperturbed نبود
[ترجمه گوگل]این خبر او را خراب کرد، اما ویویان ناراحت شد

پیشنهاد کاربران

شیمی : ساکن

آرام،
راحت،
بی دغدغه،
که هیچ چیز/هیچ کس نمی تونه به هم بزنه

unperturbed tranquility

آرامشی که هیچ کس نمی تواند به هم بزند



غیر اختلالی

بی تشویش، بی دغدغه، فارغ البال

ککش هم نمی گزید
انگار نه انگار



کلمات دیگر: