1. Dot watched half a dumpling sliding on to her plate.
[ترجمه ترگمان]دات کام لا پودینگ را تماشا کرد که روی بشقابش می ریخت
[ترجمه گوگل]نقطه دیدن نیم کاسه ای که بر روی صفحه او کشیده شده است
2. He is a dumpling.
[ترجمه شيرين] او خپل است.
[ترجمه ترگمان] اون یه dumpling
[ترجمه گوگل]او کاسه ای است
3. She got the good - luck dumpling! "
[ترجمه ترگمان]! اون یه پودینگ خوب رو گرفت \" \" \"
[ترجمه گوگل]او خوب است - موفق dumpling! '
4. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and unity.
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و وحدت است
[ترجمه گوگل]شکل گرد کاسکو نماد یکپارچگی، تکمیل وحدت است
5. Staple food: cake, chinese dumpling, steamed bread, congee, omeletter.
[ترجمه ترگمان]غذای مجانی: کیک، غذای چینی، نان چینی، نان steamed، نان steamed
[ترجمه گوگل]غذای اصلی: کیک، کیک پختنی چینی، نان بخار پز، کنج، املت
6. Making Zongzi, eggs, bread, dumpling boat racing.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ، تخم مرغ، نون و مسابقه dumpling
[ترجمه گوگل]ساخت Zongzi، تخم مرغ، نان، dumpling مسابقه قایقرانی
7. Vienna soups come with fillings, such as semolina dumpling or pancake slices.
[ترجمه ترگمان]سوپ ماهی با موادی مانند semolina یا برش های نان تهیه می شود
[ترجمه گوگل]سوپ وین با پر کردن، مانند کاسه سیب زمینی یا پنکیک می شود
8. The influence of SMEP on quick-freeze boiled dumpling has been studied in this paper.
[ترجمه ترگمان]تاثیر SMEP بر روی freeze سریع، در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله تأثیر نفوذپذیری مولکولهای مولکولی (MVPP) بر روی کرم پودر کبابی سرخ کرده مورد بررسی قرار گرفته است
9. There are some dumpling and meat on the table.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار غذا و گوشت روی میز هست
[ترجمه گوگل]برخی از کاسکوها و گوشت بر روی میز وجود دارد
10. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and comity.
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و تمامیت است
[ترجمه گوگل]شکل گرد کاسکو نماد یکپارچگی، کامال و کامیت است
11. Dumpling is one kind of ear-like flour food with vegetable or meat in it.
[ترجمه ترگمان]dumpling یک نوع غذا مانند آرد با سبزی و یا گوشت در آن است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ یک نوع غذای آجیل مانند با سبزی یا گوشتی است
12. Diddle diddle dumpling, my son John.
[ترجمه ترگمان] \"Diddle\"، \"Diddle\"، پسرم \"جان\"
[ترجمه گوگل]دیمل دودل، پسر من جان
13. There are have some meat but is no dumpling.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار گوشت داره اما dumpling نیست
[ترجمه گوگل]برخی از گوشتها وجود دارد، اما هیچ خمیری وجود ندارد
14. Winter Solstice, happy, delicious to eat the dumpling.
[ترجمه ترگمان]زمستان، شاد، شاد و خوش مزه، غذا را می خورد
[ترجمه گوگل]صبحانه زمستانی، شاد، خوشمزه برای خوردن کاسکو
15. Dumpling Feast taste, can often leave a good impression.
[ترجمه ترگمان]سلیقه جشن کریسمس اغلب تاثیر خوبی می گذارد
[ترجمه گوگل]دمدمی مزاج طعم و مزه، اغلب می تواند یک تصور خوب را ترک کنند