کلمه جو
صفحه اصلی

dumpling


معنی : خپله
معانی دیگر : (خوراک پزی) گندله، کوفته، نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است

انگلیسی به فارسی

نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است


دامبلینگ، خپله


انگلیسی به انگلیسی

• small mass of dough which is boiled or steamed
a dumpling is a lump of dough cooked with meat and vegetables in gravy.

مترادف و متضاد

خپله (اسم)
half-pint, punch, butterball, shorty, dumpling, runt, podge, pudge, snippet, roly-poly, stump

جملات نمونه

1. Dot watched half a dumpling sliding on to her plate.
[ترجمه ترگمان]دات کام لا پودینگ را تماشا کرد که روی بشقابش می ریخت
[ترجمه گوگل]نقطه دیدن نیم کاسه ای که بر روی صفحه او کشیده شده است

2. He is a dumpling.
[ترجمه شيرين] او خپل است.
[ترجمه ترگمان] اون یه dumpling
[ترجمه گوگل]او کاسه ای است

3. She got the good - luck dumpling! "
[ترجمه ترگمان]! اون یه پودینگ خوب رو گرفت \" \" \"
[ترجمه گوگل]او خوب است - موفق dumpling! '

4. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and unity.
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و وحدت است
[ترجمه گوگل]شکل گرد کاسکو نماد یکپارچگی، تکمیل وحدت است

5. Staple food: cake, chinese dumpling, steamed bread, congee, omeletter.
[ترجمه ترگمان]غذای مجانی: کیک، غذای چینی، نان چینی، نان steamed، نان steamed
[ترجمه گوگل]غذای اصلی: کیک، کیک پختنی چینی، نان بخار پز، کنج، املت

6. Making Zongzi, eggs, bread, dumpling boat racing.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ، تخم مرغ، نون و مسابقه dumpling
[ترجمه گوگل]ساخت Zongzi، تخم مرغ، نان، dumpling مسابقه قایقرانی

7. Vienna soups come with fillings, such as semolina dumpling or pancake slices.
[ترجمه ترگمان]سوپ ماهی با موادی مانند semolina یا برش های نان تهیه می شود
[ترجمه گوگل]سوپ وین با پر کردن، مانند کاسه سیب زمینی یا پنکیک می شود

8. The influence of SMEP on quick-freeze boiled dumpling has been studied in this paper.
[ترجمه ترگمان]تاثیر SMEP بر روی freeze سریع، در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله تأثیر نفوذپذیری مولکولهای مولکولی (MVPP) بر روی کرم پودر کبابی سرخ کرده مورد بررسی قرار گرفته است

9. There are some dumpling and meat on the table.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار غذا و گوشت روی میز هست
[ترجمه گوگل]برخی از کاسکوها و گوشت بر روی میز وجود دارد

10. The round shape of the dumpling is a symbol of wholeness, completeness and comity.
[ترجمه ترگمان]شکل گرد of نماد تمامیت، کامل بودن و تمامیت است
[ترجمه گوگل]شکل گرد کاسکو نماد یکپارچگی، کامال و کامیت است

11. Dumpling is one kind of ear-like flour food with vegetable or meat in it.
[ترجمه ترگمان]dumpling یک نوع غذا مانند آرد با سبزی و یا گوشت در آن است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ یک نوع غذای آجیل مانند با سبزی یا گوشتی است

12. Diddle diddle dumpling, my son John.
[ترجمه ترگمان] \"Diddle\"، \"Diddle\"، پسرم \"جان\"
[ترجمه گوگل]دیمل دودل، پسر من جان

13. There are have some meat but is no dumpling.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار گوشت داره اما dumpling نیست
[ترجمه گوگل]برخی از گوشتها وجود دارد، اما هیچ خمیری وجود ندارد

14. Winter Solstice, happy, delicious to eat the dumpling.
[ترجمه ترگمان]زمستان، شاد، شاد و خوش مزه، غذا را می خورد
[ترجمه گوگل]صبحانه زمستانی، شاد، خوشمزه برای خوردن کاسکو

15. Dumpling Feast taste, can often leave a good impression.
[ترجمه ترگمان]سلیقه جشن کریسمس اغلب تاثیر خوبی می گذارد
[ترجمه گوگل]دمدمی مزاج طعم و مزه، اغلب می تواند یک تصور خوب را ترک کنند

پیشنهاد کاربران

دلمه

پودینگ


کوفته

قطاب

پیراشکی

به هر چیزی که داخلش پر باشد
مثل دلمه، پیراشکی، کوفته، ماهی شکم پر

پیراشکی نیست بلکه نوعی غداست که شکلی شبیه دلمه داره و ترکیبیه ار خمیر نان گوشت سبزیجات

غذایی شبیه دلمه، پیراشکی ( البته غذا نه خوراکی ) و مانند آن. البته همه اینها معادل بومی شده این واژه است، نه خود آنها.

یه نوع غذای چینیه که kung fu panda عاشقش بود

دامپلینگ ( انگلیسی: Dumpling ) یک گروه گسترده غذایی است که شامل قطعات خمیر ( از مواد نشاسته ای ) که به دور مواد خوراکی پیچیده می شود. خمیر می تواند برپایهٔ نان، آرد، یا سیب زمینی باشد و ممکن است با گوشت، ماهی، پنیر، سبزیجات، میوه ها یا شیرینی پر شود. ممکن است دامپلینگ با استفاده از روش های مختلفی از جمله پخت، جوش، سرخ کردن، یا بخارپز آماده شوند و در بسیاری از غذاهای دنیا یافت می شوند.

دامپلینگ غذای کشورهای آسیای شرقی و مرکزی مانند چین، هند، اندونزی، ژاپن، کره، مغولستان، نپال است و در فرهنگ عامه دامپلینگ چین از همه مشهورتر و آن را چینی می دانند.

دامپلینگ جزو غذاهای پیچیدنی ست مانند دلمه یا راویولی که مواد و خمیر اطرافش تنوع زیادی دارد.

دامپلینگ سیب و دارچین از محبوب ترین دسرهای منطقه آمریکا است.

Food that consists of small pieces of dough

Dumpling is a broad class of dishes that consist of pieces of dough ( made from a variety of starch sources ) wrapped around a filling, or of dough with no filling. The dough can be based on bread, flour or potatoes, and may be filled with meat, fish, cheese, vegetables, fruits or sweets. Dumplings may be prepared using a variety of methods, including baking, boiling, frying, simmering or steaming and are found in many world cuisines.

◀️◀️ ?? Y'all got Dumplings


کلمات دیگر: