• act of receiving guests in one's home; (computers, internet) act of providing storage space for the computer files of another person or company (such as web sites, etc.)
hosting
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مجری گری I want you to go back to hosting and reporting ازت می خوام به مجری گری و گزارشگری برگردی
میزبان
معنی میزبان
مثال:today, he is hosting Meysam in his office
مثال:today, he is hosting Meysam in his office
شامل
پذیرای کسی یا چیزی بودن
میربان
میزبان کسی بودن. مثال:
He is hosting meysam in his office
He is hosting meysam in his office
میزبانی کردن
میزبانی
مجری گری
They studied the influence of various flow division conditions between the two ends of the AVG - hosting vein at five different Reynolds numbers
AVG - hosting vein
سیاهرگ میزبان گرافت شریانی - وریدی
سیاهرگ در تماس با گرافت شریانی - وریدی
در بسیاری از موارد میزبان کلمه ی تخصصی و دقیق تری است اما برای فهم بهتر، مطلوب است در صورت امکان، در بعضی جملات ( ( در تماس با ) ) ترجمه شود
AVG - hosting vein
سیاهرگ میزبان گرافت شریانی - وریدی
سیاهرگ در تماس با گرافت شریانی - وریدی
در بسیاری از موارد میزبان کلمه ی تخصصی و دقیق تری است اما برای فهم بهتر، مطلوب است در صورت امکان، در بعضی جملات ( ( در تماس با ) ) ترجمه شود
پذیرا بودن_میزبان
کلمات دیگر: