کلمه جو
صفحه اصلی

rattle off

انگلیسی به فارسی

بی سرو صدا


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to list or recite quickly, esp. from memory.

جملات نمونه

1. It is no use teaching the pupils to rattle off the ancient poems which they do not understand at all.
[ترجمه ترگمان]هیچ فایده ای ندارد که به دانش آموزان بیاموزید که اشعار باستانی را که اصلا درک نمی کنند، خاموش کنند
[ترجمه گوگل]استفاده از آموزه های دانش آموزان برای برانگیختن اشعار باستانی است که آنها درک نمی کنند

2. She can rattle off the names of all the presidents of the US.
[ترجمه M] او می تواند اسانی تمام رئیس جمهورهای آمریکا را نام ببرد
[ترجمه ترگمان]او می تواند اسامی تمام روسای جمهور آمریکا را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]او می تواند نام تمام رؤسای ایالات متحده را از بین ببرد

3. The little girl can rattle off the names of all the countries.
[ترجمه Abolfazl Bakhtiari] دخترک می تواند بی معطلی اسامی تمام کشور ها را بگوید.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک می تواند نام همه کشورها را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]دختر کوچک می تواند اسامی تمام کشورها را خراب کند

4. Her daughter can rattle off any waltz by Strauss.
[ترجمه ترگمان]دخترش میتونه هر والس رو از طریق Strauss به صدا در بیاره
[ترجمه گوگل]دخترش می تواند توسط وال استریت توسط والاستریت انجام شود

5. He would then rattle off the list.
[ترجمه ترگمان]و بعد لیست را به صدا درمی آورد
[ترجمه گوگل]پس از آن، این لیست را لرزاند

6. The little girl rattle off the speech which she had learned by heard.
[ترجمه ترگمان]آن دختر کوچولو با صدایی که از شنیدن آن شنیده بود، شروع به لرزیدن کرد
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو از سخنرانی که از شنیدن آن یاد گرفت

7. He could rattle off a page of the telephone diretory if you asked him.
[ترجمه ترگمان]اگر از او بخواهی می تواند صفحه تلفن را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]اگر از او پرسیدید او می تواند صفحه ای از تلفن را به طور مستقیم بکشاند

8. I can rattle off lists of names of otherAtkineers that assisted me in getting to goal.
[ترجمه ترگمان]لیستی از اسامی otherAtkineers که به من کمک کردند تا به هدف برسم، به لرزه می افتم
[ترجمه گوگل]من می توانم لیستی از اسامی دیگران را که من در دستیابی به اهداف کمک کرده اند، از بین ببرم

9. He can rattle off all of the American Presidents in order.
[ترجمه ترگمان] اون می تونه همه رئیس جمهور آمریکا رو سرو صدا کنه
[ترجمه گوگل]او می تواند از همه رؤسای جمهور آمریکا به طور مرتب خشمگین شود

10. When Roger was seven, he could rattle off the names of all the states in alphabetical order.
[ترجمه ترگمان]وقتی راجر هفتم بود، می توانست نام همه ایالات را به ترتیب حروف الفبا صدا کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که راجر هفت ساله بود، می توانست نامهای همه ایالت ها را به ترتیب حروف الفبا از بین ببرد

11. Steven could rattle off a page of the telephone directory if you asked him.
[ترجمه ترگمان]اگه ازش بخوای، \"استیون\" میتونه یه صفحه دفترچه تلفن رو به صدا در بیاره
[ترجمه گوگل]استیون می تواند یک صفحه دایرکتوری تلفنی را از او بخواهد

پیشنهاد کاربران

پشت سر هم نام بردن ، بلافاصله لیست کردن

از حفظ گفتن

سریع و تند گفتن

در صورت ترجمۀ عامیانه؛ ور و ور کردن. در صورت ترجمۀ رسمی بی وقفه گفتن، بی وقفه حرف زدن


کلمات دیگر: