• not faltering
unfaltering
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. With unfaltering confidence the barman identified the knife from Linley's pond as his lemon-cutting knife.
[ترجمه ترگمان]میخانه چی با اطمینان unfaltering، چاقو را از برکه لینلی بعنوان چاقوی his شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس بی حد و حصر، بران چاقو را از حوض Linley به عنوان چاقوی برش لیمو خود شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس بی حد و حصر، بران چاقو را از حوض Linley به عنوان چاقوی برش لیمو خود شناسایی کرد
2. Press, and out comes an unfaltering milky flow.
[ترجمه ترگمان]فشار، و خارج شدن از آن به معنی جریان شیری است
[ترجمه گوگل]مطبوعات، و بیرون می آید یک جریان شیری بی حد و حصر است
[ترجمه گوگل]مطبوعات، و بیرون می آید یک جریان شیری بی حد و حصر است
3. By an unfaltering truth, approach thy grave like one that wraps the drapery of his couch, about him, and lies down to pleasant dreams.
[ترجمه ترگمان]راستش را بخواهید، درست مثل کسی که پرده خوابگاه خود را بپوشاند و در خواب به خواب فرو می رود
[ترجمه گوگل]با یک حقیقت بی قید و شرط، قبر خود را مانند یک جفت طاقچه ی خود را در مورد او، نزدیک شدن به آرزوهای آرزو
[ترجمه گوگل]با یک حقیقت بی قید و شرط، قبر خود را مانند یک جفت طاقچه ی خود را در مورد او، نزدیک شدن به آرزوهای آرزو
4. Unfaltering trust in others, especially in those who played tricks on you once, is an open-minded way to success.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس دیگران، به خصوص در کسانی که یک بار در مورد شما حقه می زنند، یک راه باز برای موفقیت است
[ترجمه گوگل]اعتماد بی نظیر به دیگران، به ویژه در کسانی که یک بار به شما اهانت می کنند، راهی آرام برای موفقیت است
[ترجمه گوگل]اعتماد بی نظیر به دیگران، به ویژه در کسانی که یک بار به شما اهانت می کنند، راهی آرام برای موفقیت است
5. Watson smiled at the man's unfaltering courage.
[ترجمه ترگمان]واتسون به شجاعت این مرد لبخند زد
[ترجمه گوگل]واتسون در شجاعت بی رحمانه مرد لبخند زد
[ترجمه گوگل]واتسون در شجاعت بی رحمانه مرد لبخند زد
6. You will make it if you have unfaltering determination.
[ترجمه ترگمان]اگر چه عزم و اراده دارید می توانید این کار را بکنید
[ترجمه گوگل]اگر تصمیم اتخاذ نداشته باشید، آن را انجام خواهی داد
[ترجمه گوگل]اگر تصمیم اتخاذ نداشته باشید، آن را انجام خواهی داد
7. First. We will continue to give unfaltering support to the United Nations and related agencies, and we will continue to search for ways to strengthen their authority and increase their effectiveness.
[ترجمه ترگمان]اول ما به حمایت unfaltering از سازمان ملل و آژانس های وابسته ادامه خواهیم داد و به دنبال راه هایی برای تقویت قدرت خود و افزایش اثربخشی آن ها خواهیم بود
[ترجمه گوگل]اولین ما همچنان به حمایت بی حد و حصر از سازمان ملل متحد و آژانس های مرتبط ادامه خواهیم داد و ما همچنان به جستجوی راه هایی برای تقویت قدرت خود و افزایش اثربخشی آن خواهیم رفت
[ترجمه گوگل]اولین ما همچنان به حمایت بی حد و حصر از سازمان ملل متحد و آژانس های مرتبط ادامه خواهیم داد و ما همچنان به جستجوی راه هایی برای تقویت قدرت خود و افزایش اثربخشی آن خواهیم رفت
8. With unfaltering determination, It'should be possible to resolve the housing problem.
[ترجمه ترگمان]با عزم راسخ، حل مشکل مسکن باید امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]با تصمیم گیری بی قید و شرط، مساله مسکن باید حل شود
[ترجمه گوگل]با تصمیم گیری بی قید و شرط، مساله مسکن باید حل شود
9. My convictions are unfaltering. I remain true to the ideals I have expressed.
[ترجمه ترگمان]اعتقادات من unfaltering هستند من به the که بیان کردم وفادار می مانم
[ترجمه گوگل]محکومیت من بی محابا است من به آرمان هایی که من بیان کردم، پایبند هستم
[ترجمه گوگل]محکومیت من بی محابا است من به آرمان هایی که من بیان کردم، پایبند هستم
10. It was Invincible's unfaltering faith in his master that inevitably led to the stallion's death and unholy rebirth.
[ترجمه ترگمان]unfaltering که به طور اجتناب ناپذیری به مرگ نریان و تجدید حیات وحش تبار منتهی می شد، شکست ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]این باور باور نکردنی ناامید کننده در استادش بود که به ناچار به مرگ اسارتل و تولد دوباره نجابت منجر شد
[ترجمه گوگل]این باور باور نکردنی ناامید کننده در استادش بود که به ناچار به مرگ اسارتل و تولد دوباره نجابت منجر شد
11. Shall it be known through him that unfaltering faith will always prove the faithfulness of God?
[ترجمه ترگمان]آیا از میان او معلوم خواهد شد که هر کدام از این گونه ایمان همیشه وفاداری خدا را اثبات خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا از طریق او شناخته می شود که ایمان بی محبت همواره وفاداری خدا را ثابت می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا از طریق او شناخته می شود که ایمان بی محبت همواره وفاداری خدا را ثابت می کند؟
12. But Ellen's unfaltering confidence in asserting that it was a matter as simple and natural as the marriage of an unmarried girl had its effect on him too.
[ترجمه ترگمان]اما این اطمینان و اطمینان الن به این نتیجه رسیده بود که این موضوع به همان سادگی و طبیعی ازدواج یک دختر مجرد روی او تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]اما اعتماد بی قید و شرط الن به ادعای آن این است که به عنوان ساده و طبیعی به عنوان ازدواج یک دختر متاهل نیز تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]اما اعتماد بی قید و شرط الن به ادعای آن این است که به عنوان ساده و طبیعی به عنوان ازدواج یک دختر متاهل نیز تاثیر گذاشته است
13. So in order to promoting its unfaltering development, the paper try to establish system on performance appraisal of the of Well Technology Operation Company oil-tested team (WTOT) leader in CPEB.
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای ترویج توسعه unfaltering، این مقاله تلاش می کند تا سیستمی را بر ارزیابی عملکرد تیم برتر شرکت عملیات اکتشاف نفت شرکت (WTOT)در CPEB تاسیس کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور ارتقاء توسعه مطلوب آن، این مقاله سعی دارد سیستمی را در ارزیابی عملکرد شرکت نفت وست تست شرکت چاه فناوری چاه (WTOT) در CPEB ایجاد کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور ارتقاء توسعه مطلوب آن، این مقاله سعی دارد سیستمی را در ارزیابی عملکرد شرکت نفت وست تست شرکت چاه فناوری چاه (WTOT) در CPEB ایجاد کند
14. At the end of each episode, Jo and Lizzie tend to come to an understanding and portray the unfaltering love of a mother-daughter relationship.
[ترجمه ترگمان]در پایان هر قسمت، جو و لیزی تمایل به درک و نشان دادن عشق unfaltering به رابطه مادر و دختر دارند
[ترجمه گوگل]در پایان هر قسمت، جی و لیزری تمایل دارند به فهمیدن برسند و عشق بی نظیر رابطه مادر و دختر را نشان دهند
[ترجمه گوگل]در پایان هر قسمت، جی و لیزری تمایل دارند به فهمیدن برسند و عشق بی نظیر رابطه مادر و دختر را نشان دهند
15. In times of war and peace alike, our veterans have served with courage and distinction in the face of tremendous adversity, demonstrating an unfaltering commitment to America and our people.
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ و صلح به طور یک سان، سربازان قدیمی ما با شجاعت و تمایز در مواجهه با مشکلات شدید، نشان دادن تعهد unfaltering به آمریکا و مردم خدمت کرده اند
[ترجمه گوگل]در دوران جنگ و صلح، جانبازان ما با شجاعت و تمایز در مواجهه با مشکلات فراوانی روبرو هستند، نشان دادن تعهد بی حد و حصر به آمریکا و مردم ما
[ترجمه گوگل]در دوران جنگ و صلح، جانبازان ما با شجاعت و تمایز در مواجهه با مشکلات فراوانی روبرو هستند، نشان دادن تعهد بی حد و حصر به آمریکا و مردم ما
پیشنهاد کاربران
راست، بی پروا
not wavering or weakening : firm
قطعی و باثبات
بدون تردید
قطعی و باثبات
بدون تردید
کلمات دیگر: