چاپلوسی کردن، خود شیرینی کردن، تحبیب کردن، خوش خدمتی کردن
curry favor
چاپلوسی کردن، خود شیرینی کردن، تحبیب کردن، خوش خدمتی کردن
انگلیسی به فارسی
خجالت می کشی
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to attempt to gain approval by servile behavior or flattery.
• apple-polish; toady; win favor by complimenting somebody, gain favor by using flattery
جملات نمونه
1. He brought her some flowers, hoping to curry favor with her.
[ترجمه ترگمان]برایش گل آورده بود، امیدوار بود که کاری با او داشته باشد
[ترجمه گوگل]او بعضی از گلها را به او آورد، امیدوار بود که با او ازدواج کند
[ترجمه گوگل]او بعضی از گلها را به او آورد، امیدوار بود که با او ازدواج کند
2. No longer will the path to advancement be assured by currying favor with a few influential bosses.
[ترجمه ترگمان]دیگر مسیر پیشرفت را با یک دست اندرکاران با نفوذ تحت تاثیر قرار نخواهد داد
[ترجمه گوگل]راه دیگری برای پیشرفت نخواهد بود و با چندین کارفرمای نفوذ، با استفاده از آرامش، اطمینان حاصل می شود
[ترجمه گوگل]راه دیگری برای پیشرفت نخواهد بود و با چندین کارفرمای نفوذ، با استفاده از آرامش، اطمینان حاصل می شود
3. He licked the dust in order to curry favor with the political boss.
[ترجمه ترگمان]او گرد و خاک را لیسید تا با رئیس سیاسی موافق باشد
[ترجمه گوگل]او گرد و غبار را لکه کرد تا بتواند با رئیس سیاسی مبارزه کند
[ترجمه گوگل]او گرد و غبار را لکه کرد تا بتواند با رئیس سیاسی مبارزه کند
4. He never tries to curry favor with those over him.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت سعی نمی کنه که با اطرافیانش جبران کنه
[ترجمه گوگل]او هرگز سعی نمی کند با افرادی که بیش از او هستند، به نفع آنها باشد
[ترجمه گوگل]او هرگز سعی نمی کند با افرادی که بیش از او هستند، به نفع آنها باشد
5. Effort curry favor with the matter, why become a thankless thing?
[ترجمه ترگمان]تلاش کاری با این موضوع، چرا یه چیز thankless شدی؟
[ترجمه گوگل]تلاش برای رفع نگرانی در مورد این موضوع، چرا برای یک موضوع ناراضی شدید؟
[ترجمه گوگل]تلاش برای رفع نگرانی در مورد این موضوع، چرا برای یک موضوع ناراضی شدید؟
6. Nanxiang to curry favor Asada life as a dog singing, Hao Dandan insults and obedience.
[ترجمه ترگمان]خوراک شناسان به لطف کاری، زندگی را به عنوان یک سگ آواز، Hao، توهین و اطاعت به کار می گیرند
[ترجمه گوگل]نانسیانگ به خاطر حمایت از زندگی آسادا به عنوان یک آواز سگ، توهین و اطاعت هوو دانان
[ترجمه گوگل]نانسیانگ به خاطر حمایت از زندگی آسادا به عنوان یک آواز سگ، توهین و اطاعت هوو دانان
7. Jack did everything to curry favor with his superiors in the hope of getting promoted.
[ترجمه ترگمان]جک همه کارها را به نفع curry انجام داد تا ترفیع پیدا کند
[ترجمه گوگل]جک همه چیز را به خاطر هدفی که در اختیار او گذاشته بود، به امید ارتقاء به دست آورد
[ترجمه گوگل]جک همه چیز را به خاطر هدفی که در اختیار او گذاشته بود، به امید ارتقاء به دست آورد
8. The secretary is used to going out of her way to curry favor with the manager.
[ترجمه ترگمان]وزیر عادت دارد که از راه خود برای کاری که می تواند با مدیر انجام دهد، خارج شود
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه برای خروج از راه خود برای استفاده از مدیریت به نفع خود استفاده می شود
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه برای خروج از راه خود برای استفاده از مدیریت به نفع خود استفاده می شود
9. Red narrating: You could argue he'd done it to curry favor with the guards.
[ترجمه ترگمان]رد و بدل کردن: تو می تونی استدلال کنی که اون این کارو با نگهبان ها کرده بود
[ترجمه گوگل]روایت سرخ: شما می توانید استدلال کنید که او این کار را کرده است تا با محافظان رفتار کند
[ترجمه گوگل]روایت سرخ: شما می توانید استدلال کنید که او این کار را کرده است تا با محافظان رفتار کند
پیشنهاد کاربران
Carry favor = fawn
اظهار دوستی کردن، تملّق کردن، خودشیرینی کردن
اظهار دوستی کردن، تملّق کردن، خودشیرینی کردن
تملق، چاپلوسی، پاچه خواری ، خودشیرینی
To curry favour is to attempt to gain benefit or ingratiate oneself, by officious courtesy or flattery
To curry favour is to attempt to gain benefit or ingratiate oneself, by officious courtesy or flattery
کلمات دیگر: