کلمه جو
صفحه اصلی

credentialed

انگلیسی به فارسی

اعتبارنامه


انگلیسی به انگلیسی

• having documents verifying one's abilities and qualifications (i.e. references, letters of recommendation)

جملات نمونه

1. She has the perfect credentials for the job.
[ترجمه ترگمان]او اعتبار کامل برای این کار دارد
[ترجمه گوگل]او دارای اعتبار کامل برای کار است

2. He has perfect credentials to make an officer.
[ترجمه ترگمان]او اعتبار کافی برای ایجاد یک افسر دارد
[ترجمه گوگل]او دارای مدارک کامل برای ایجاد یک افسر است

3. She had excellent credentials for the job.
[ترجمه ترگمان]اون یه مدرک عالی برای این کار داشت
[ترجمه گوگل]او اعتبار خوبی برای کار داشت

4. All the candidates had excellent academic credentials.
[ترجمه ترگمان]همه نامزدها مدارک دانشگاهی عالی داشتند
[ترجمه گوگل]همه نامزدها دارای مدارک عالی تحصیلی بودند

5. I can testify to the credentials of the clientele.
[ترجمه ترگمان]من میتونم مدارک مشتری ها رو شهادت بدم
[ترجمه گوگل]من می توانم به اعتبار مشتریان شهادت بدهم

6. The commissioner presented his credentials to the State Department.
[ترجمه ترگمان]کلانتر اعتبارنامه خود را به وزارت امور خارجه تقدیم کرد
[ترجمه گوگل]کمیسیونر اعتبارنامه خود را به وزارت امور خارجه ارائه کرد

7. He has all the credentials for the job.
[ترجمه ترگمان]او همه اعتبار لازم برای این کار را دارد
[ترجمه گوگل]او تمام مدارک را برای کار دارد

8. She was asked to show her press credentials.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا اعتبار مطبوعاتی خود را نشان دهد
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد مدارک مطبوعاتی خود را نشان دهد

9. First, he had to establish his credentials as a researcher.
[ترجمه ترگمان]اول، باید اعتبارنامه خود را به عنوان محقق تعیین کرد
[ترجمه گوگل]اولا او مجبور بود اعتبار خود را به عنوان محقق ایجاد کند

10. He spent the first part of the interview trying to establish his credentials as a financial expert.
[ترجمه ترگمان]او اولین قسمت مصاحبه را گذراند و سعی کرد اعتبار خود را به عنوان یک متخصص مالی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]او نخستین بخش مصاحبه را در تلاش برای تأیید اعتبار خود به عنوان یک کارشناس مالی گذراند

11. City established their championship credentials with a 6?0 win.
[ترجمه ترگمان]آیا این شهر اعتبار قهرمانی خود را با امتیاز ۶ به دست آورده است؟ ۰ برد
[ترجمه گوگل]شهر اعتبار قهرمانی خود را با 6

12. Both candidates for the job have excellent credentials.
[ترجمه ترگمان]هر دو نامزد برای این کار اعتبار بسیار خوبی دارند
[ترجمه گوگل]هر دو نامزدی برای این کار دارای مدارک عالی هستند

13. Britain's new ambassador to Lebanon has presented his credentials to the President.
[ترجمه ترگمان]سفیر جدید بریتانیا در لبنان اعتبارنامه خود را به رئیس جمهور ارائه کرد
[ترجمه گوگل]سفیر جدید بریتانیا در لبنان، اعتبار خود را به رئیس جمهور ارائه کرده است

14. There are doubts over his credentials as a future Prime Minister.
[ترجمه ترگمان]تردیدهایی در مورد اعتبار او به عنوان نخست وزیر آینده وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد اعتبارنامه خود به عنوان یک نخست وزیر آینده شکی وجود دارد

15. She has impeccable credentials as a researcher.
[ترجمه ترگمان]او اعتبار و اعتبار و اعتبار و اعتبار خود را به عنوان یک محقق منصوب کرده است
[ترجمه گوگل]او دارای اعتبار بی عیب و نقص است به عنوان یک محقق

پیشنهاد کاربران

تایید شده - دارای صلاحیت

اعتبار دارد که تایید شده است


کلمات دیگر: